دکتر محمد رضا محرری
با اندوه بسیار درگذشت دوست دیرینم جناب دکتر محمد رضا محرری ،ادیب،، شاعر ،نقاش و خطاط،استاد اعصاب و روان دانشگاه و عضو فرهنگستان علوم پزشکی را به اطلاع می رساند و این ضایعه ی عظیم را به همسر ارجمندش گلنار خانم و فرزندان عزیزش:ساغر و سحر و هستی و خاندان معظم محرری تسلیت می گوید و شادی روان آن بزرگوار را از ایزد یکتا آرزو می کنم.
کوچ رضا
رفتی'رضا ولی دل یاران رضا نبود
پایان هیچ قصه ، چنین جان گزا نبود
وقتی سحر به ساغر هستی شرنگ ریخت
این چرخ مرگ ساز چرا فکر ما نبود
این خط که روزگاربه نابودی تو داد
دانند عاقلان که به غیراز خطا نبود
بودی مسیح جان و روانهای دردمند
هرگز کسی بسان تو مشکل گشا نبود
شعرت زبان فاخر شیراز عشق بود
مضمون نسخه های خطت جز شفا نبود
من می شناختم که به غوغای قرنها
عیسی دمی به سان تو درهیچ جا نبود
با این ذخیره یی که نهادی ز نام نیک
:بزرگان شناغیر از بهشت پاک خدایت سزا نبود
***
این مقاله را سالها پیش برای کتاب "بزرگان شناختنی نگاشته ام که اینک آن را به مناسبت درگذشت استاد منتشر می سازم :
دکتر محمد رضا محرری
دکتر محمد رضا محرّری را از دوره ی تحصیل خود در دانشگاه شیرازدر سالهای 1337 تا1340 شناختم ،من ادبیات فارسی می خواندم و او دوره ی دستیاری پزشکی را می گذرانید ، من که گاهی سری به دانشکده ی پزشکی شیراز می زدم ، درآنجا دوستانی داشتم که با رضا دوست بودند و منهم درمحوطه ی دانشکده ی پزشکی با آنها دیدار داشتم.
رضا ، جوانی بلند بالا ولاغر اندام ،خوش پوش وباذوق ، شاعر پیشه و موقر و شوخ طبع بود که شمع هر محفل به شمار می آمد ،در کودکی پدر و مادرش را از دست داده بود و برادرش آقای محررکه در فسا معلم بود، سر پرستی وی را به عهده گرفته بود و به همین جهت رضا ، بخشی از تحصیلات حود را در شهر من فسا گذرانیده بود و به همین جهت با مردم و فرهنگیان فسا آشنایی داشت و خاطرات خوشی را از آن دوره حکایت می کرد و به همین جهت دیدارش برایم جالب بود،اما این آشنایی ها به دوستی نینجامید و من لیسانس خود را گرفتم و به دنبال زندگی و درس رهسپار تهران شدم و دیگر اورا ندیدم تا حدود ده سال بعد که دوباره به شیراز بازگشتم و به تدریس در دانشگاه شیرازپرداختم ،او اینک متخصص سر شناس بیماریهای اعصاب وروان شده بود و به عنوان یکی از استادان برجسته ی رشته ی خود به تدریس در دانشگاه شیراز مشغول بود و در همان حال، مطب هم داشت که من برخی از مریضان ارادتمندش را می شناختم ومی شنیدم که بسیاری از بیماران شیراز و شهرهای دیگر به او اعتقادی عجیب پیدا کرده ه اند، مطبش همیشه شلوغ بودو شاید تنها مطبی بود که حال و هوای محبت و مهربانی و فضایی انسانی و عاطفی داشت و طبیبی عیسوی هوش در آن جا کار می کرد که در بند زر و سیم نبودو بسیار مهربان و مردم دوست و خلیق بود ، به حرف بیمارانش خوب گوش می داد، با آنها گفتگو می کرد و می خندید وبا محبت و عاطفت تا زوایای ذهن بیمارانش رسوخ می کرد ودردشان را می شناخت و در شفای آنان می کوشید ،برای وی طبابت اصول و معیارهایی داشت که خودش آنها را در درسی که پس از انقلاب ایجاد کرد، به آنها نام "اخلاق پزشکی " داد،او در کار پزشکی چون برزویه ی طبیب بود که می اندیشید غرض از طبابت شفای بیمار است همچون غرض کشاورز از کاشتن گندم که خوراک مردم است و لی به تبع گندم کاه نیز که علف ستور است حاصل می شود ،او هر گز به پزشکی به عنوان یک کسب نگاه نمی کرد ، اگر چه با همان شیوه ی مردمدارانه یی که داشت ، زندگی خوب وآسوده یی نیز برای خود و خانواده اش فراهم می آورد ،او نه تنها گاهی از برخی از بیماران تهیدست خود حق الزحمه یی نمی گرفت ، چون آنها را می شناخت ، حق خود را به آنها پس می داد و به آنها کمک مالی هم می کرد وواسطه یی خیربرای رونق کارو زندگی آنها نیز می شد .
در آن سالها دانشگاه شیراز تجزیه نشده بود وهمه ی استادان متعلق به یک دانشگاه به نام دانشگاه شیراز بودند و باشگاه دانشگاه در خیابان قصرالدشت کوچه ی74 ، در همان کوچه یی قرار داشت که منزل دکتر محرری در آنجا بود وما که مشتری پرو پا قرص آن باشگاه بودیم ، در آنجا یکدیگر را پیدا کردیم وهمکلاس بودن یکی از فرزندان وی با پسرم هومان در کودکستان و دبستان اسباب آشنایی بیشتر ما شد و کم کم به دوستی خانوادگی انجامید و اینک نزدیک به چهل سال است که با یکدیگر دوست حجره و گرمابه و گلستان هستیم ، این مقدمه را برای آن می نویسم که روشن کنم آنچه در اینجا می خوانید ،برآمده از واقعیاتی است که من از نزدیک در باره این مرد می دانم و شناختی که از او دارم بدون واسطه و دست اول است و می دانم که دکتر محرری در زندگی فردی واجتماعی خود پیوسته منشاء اثرمفید و سازنده بوده است همچنان که در بهبود کارتخصصی خویش و افزایش کیفیات آموزشی و علمی و نو آوری دانشگاه شیراز، تأثیری عمیق از خود به جا نهاده است، به علاوه ی آن که در خلاقیت های ادبی وهنری و فرهنگی جامعه ،چه در سطح شراز و جه در مقیاس کشوری مؤثر بوده است و در سطح بین المللی نیز از سر شناسان رشته خود به شمار می آمده است
،من او را مرد علم عمل ادب وهنر می دانم و معتقدم که کسانی چون او در توسعه ی افق دید جامعه وبازگشت دانش پژوهان مابه خویشتن خویش و مستقل اندیشی خردمندانه ووسیع ،وظیفه یی سنگین را به انجام رسانده اند وتوانسته اند بسیاری از جوانان دانشگاهی را از جمود فکری و تک اندیشی های انسان تک ساحتی دوره ی معاصر که از آفات آزاد اندیشی است، برهانند و به ایشان دیدی تازه و نو وسازنده وفراتر از تنگناهای سنت و منطقی تر از گشاده بازیهای غرب گرایی افراطی ببخشند .
دکتر محرری این دست آوردها را به مدد خصوصیاتی به دست آورده است که من به اختصار به چند مورد آن، اشاره می کنم
1--نخستین امتیاز دکتر محرری در آن است که در کارو رشته ی تخصصی خود صاحب نظربوده است ، خوب و با انگیزه و روشمند ، درس خوانده است ، استادان خوبی داشته است وچون به کار دانشگاهی روی آورده است ،استادی دانشگاه را وسیله ی امرار معاش وکسب جاه و مقام قرار نداده است ، درد تحقیق و پژوهش و رسالت تربیت دانشجویانی اندیشمند و خلاق را داشته است ،به آسوده طلبی و تن پروری و خوش گذرانی های دوران خویش ، تن در نداده و ریاضت معلمی یر شرافت و افتخار را شأن شامخ خویش قرار داده است و در نتیجه درحوزه ی کار خود، خوب خوانده است و خوب فهمیده است ،خوب درس داده ودر معالجه ی بیمارانش ،کاملا متعهدانه و به روز عمل کرده است و طبعا توانسته است به عنوان یک استاد دانشگاه وطبیب حاذق ،جامع تمام ویژگیهایی باشد که یک پزشک استاد به تمام معنی، باید از آن برخوردار باشد
2-درسالهای کارفعال دانشگاهی همیشه علم و عمل خود را گشاده دستانه در اختیار جامعه قرار داده است ، علاوه بر تدریس و طبابت،به نشر مقاله و کتاب پرداخته و در اغلب سمینارها و جلسات مهم علمی داخل و خارج ازکشور به عنوان صاحب حرفی تازه و پیامی نو شرکت کرده است و برای تحقیق و پژوهشهای ماندگار اعتبار قایل بوده ووقت و توان خود را در این راه صرف کرده است و طبعا از بسیاری از منافع مادی( که شاید برای برخی از همکارانش در اولویت قرار داشته است ) ،گذشته است و به تمام معنی وقت مفید خود رابا یک اولویت بندی معقول ، صرف علم وادب و فرهنگ و هنر ساخته است ، مقالات وی به زبانهای فارسی و انگلیسی، در بهترین نشریات تخصصی انتشار یافته وسخنرانیهایش مستمعان متخصص را به خود جلب می کرده است.
پرتره دکتر محرری از محمد علی پرواز
3-دکتر محرری به دلیل تخصص گرایی سازنده، در تمام دوران کاری خود کوشیده است تامصرف کننده ی کور و کر تئوریهای علمی دیگران نباشد و همیشه حاصل اندیشه های خود را هم در کنار یافته های علمی غربی بنشاند وآنها را بااصول روان در مانی حاکم بر طب سنتی ایرانی و شرایط روحی و روانی مردم ایران،بسنجد وبه نحوی خردمندانه و قابل قبول، با آنها انطباق دهد تا پژوهندگان جوان ، شیوه های روان در مانی را در چهار چوب نظام رفتاری جامعه خود بشناسند و بشناسانند والگو ساز باشند وطبعا از تقلیدهای کور کور کورانه بپرهیزند وبه همین دلیل است که دکتر محرری ، سخت کوشانه ، به تدوین و تعریف و معرفی طب سنتی و تاریخ ومعیارها و اصول تاریخی حاکم بر آن، توجهی بسزا داشته است وهمچون مرحوم دکتر محمد تقی میر(مؤلف کتاب پزشکان نامی فارس) درتبیین سهم بزرگ طبیبان ایرانی در ابداع شیوه های درمانی و دارو ها وبنیان گذاری شیوه های بدیع دارو ودرمان و تشخیص پزشکی توفیقی عظیم داشته است و مقالات وی در این زمینه ها ،راهگشای بسیاری از دانشجویان و استادان جوان در سلوک روان در مانی آنها گردیده است.انتخاب وی به عضویت فرهنگستان علوم پزشکی ایران ، بازتاب اجتهاداو در این امر و به پاس میراثهای گرانقدر وی در این مسیر است.
تصحیح ذخیره ی خوارزمی که چند جلد آن تا کنون از سوی فرهنگستان علوم پزشکی منتشر شده است بهترین شاهد این مدعا ست ، در این تصحیح که با توضیحات و روشنگری های علمی دکتر محرری همراه است، ، هدف اصلی آسان کردن خواندن "ذخیره ی خوارزمی " این اثر بنیادی پزشکی ایران ،برای خوانندگان امروزی بوده است نه فراهم کردن متنی ادبی مطاببق با اصل ولی غیر قابل دریافت برای جوانان امروز .
4- ویژگی دیگر دکتر محرری در آن است که خود پزشکی تک ساحتی نیست ،وعلاوه بر کمال علمی در روان پزشکی ،به ادب و هنر ایران زمین نیز به نحوی شایان توجه علاقمندی و توجه واهتمامی کامل نشان داده است ، متون ادب فارسی را از نثر ونظم خوب خوانده است، تا آنجا که در این امر ، به اجتهاد دست یافته است ،آن چنان که هرگاه در مجامع ادبی حضور می یابد و به اظهار نظر می پردازد ،کمتر کسی با ور می کند که حرفه ی اصلی وی ادب و هنر نباشد وشغل شاغل این مرد پزشکی باشد. به همین جهت است که می بینیم محرری در طول زندگی پربار خویش ،ادیبان و هنرمندان را به عنوان همنشینان اصلی ودوستان همیشگی خود برگزیده است وبا بزرگانی چون مهدی حمیدی، فریدون توللی ، هاشم جاوید و ادیبانی چون مرحوم خلیل رجایی ،مرحوم اشرف ، مرحوم کاظمی و... ، ندیم و جلیس بوده است و همین امر است که اورا همردیف پزشکان ادیب و شاعران پزشک نامداری چون دکتر قاسم غنی قرار می دهد که آثارش در باره حافظ و تاریخ عصر او و همکاری پر ارجش با مرحوم قزوینی در تصحیح دیوان حافظ هر گز از خاطره ها ی اهل ادب دور نمی شود،همچنان که اشاره شد روانشاد دکترمحمد تقی میرنیز در همین دانشگاه شیراز از کسانی بودکه در عین حال که جراحی بزرگ به شمار می امد، شاعر و ادیبی ارجمند هم بودکه کارهایی ماندگار در ادب از او به جا ماند و مجموعه یی گرانقدر از نسخ خطی را هم فراهم آورده بود که خدا کند پس از مرگ وی درایران باقی مانده باشد.
روحیه ی ادبی محرری سبب شده است که او در طول بیش از چهل سال گذشته به نوشتن مقالاتی به زبان فارسی بپردازد که در آنها به انعکاس رفتارهای روانی وکنشها و واکنشهای عاطفی اسان در شاهکارهای ادبی توجه شده
است، مثل بررسی شخصیت وکنشهای مجنون در داستانهای مربوط به وی که به دلیل نو اوری وعمق اطلاعات و یافته ها، می تواند بهترین راهنما و چراغ راه برای دانشجویان نو جوان باشد که چگونه می توانند از خلال متون کهن ادبی به تازه های علمی ارزشمند دست یافت و یافته های امروزی را با دانسته های کهن پیوند داد .
5-دکتر محرری ذوق شاعری دارد و سروده هایش اگرچه اندک ،اما پرمعنی است ودر ساخت و پرداخت، استادانه و دل نشین است .او طبعی روان و سخنی موجز و پر محتوا دارد و اشعارش در فضا های کاملا شاعرانه و با رعایت همه ی اصول زیباشناسی شعر ساخته شده اند ، از دل برآمده و بر دل می نشینند و در این زمینه به طبیبان شاعری چون دکتر میر و دکتر قاسم رسا می ماند.
6- علاقه ی محرری به خط وتبحر او در این زمینه ، نیز سبب شده است تا این پزشک ادیب ،در زمره ی استادان خوشنویس در اید وگهگاه ، منزل او پذیرای بزرگان خط و نقاشی معاصر باشد من بارها با بزرگترین خطاطان مطرح معاصر چون استاد امیر خانی ، خروش و...در سرای وی دیدار داشته ام و ، پرتره یی که استاد خروش با توانایی فراوان از دکتر محرری کشیده است ،هنوز زینب بخش سالن پذیرایی منزل استاد است و عمق علاقه استاد خروش را به این همکارشیرازیش نشان می دهد.
عشق محرری به خط و خوشنویسی سبب شده است تا مجموعه ی مرقعات استادحاصل سعی و پشتکارهنرمندانه ی محرری در و دیوارهای بسیاری از منازل ودفترهای کار استاد راآراسته بدارد و خود نیز جندین دفتر از این مرقعات را فراهم آورد که در واقع گنجینه هایی ارزنده از خوشنویسی معاصر ایران ، بویژه شیراز است.
استاد محرری با سخاوت و پای بندی خاصی که به آیینهای نو روزی دارند ، سالهاست که پیش از نوروز اسکناسهای نو را با تبریکات نو آورانه نوروزی پشت نویسی می کنند و به دوستان و عزیزان خرد و بزرگ خود عیدی می دهند و من سالهاست که از دریافت کنندگان این عیدیهای استاد بوده ام و آنها را به عنوان بهترین خاطره ی گذشت سالها و پایداری محبت و سلامت استاد محرری نگه داری می کنم همچنین استاد محرری به خواهش من ، خط روی جلد فارسنامه ی ناصری که به تصحیح من در سال 1376 از سوی انتشارات امیر کبیر به چاپ رسید،تحریر کرده اند.
7- کتابخانه ی استاد محرری نیز یکی از بهترین مجموعه های ادبی و هنری را در خود جای داده است ومن شخصا بسیاری از کتب و مجلاتی را که در هیچ کتابخانه ی دیگری پیدا نکرده ام در کتابخانه ی استاد می جویم
8- حافظه ی استاد محرری نیز بسیار چالاک و پویا ست و نه تنها همه ی آنچه را خوانده و دیده و شنیده است به خاطر می آورد، در نقل بسیاری از آنها نیز استادی فراوان به خرج می دهد و صدای پر طنین و نرم و موثّر وی اشعار را چنان زیبا و دل نشین و استادانه می سازد که همیشه یاد شعر خوانیهای شادروان دکتر نورانی .صال را در ذهن من زنده می سازد.
9- استاد محرری ،خوش خلق و نکته گو و شوخ طبع و پر ظرفیت است ودر مجلس او از در و دیوار ذوق و ادب و هنر و علم می بارد و به راستی خداوند چه دم و قدم و زبان و طینت و منش مبارک و نیکی به او داده است که در کمتر کسی دیگری در این روزگار پر آشوب دیده می شود ، اهل دروغ و ریا و تملق گویی و تملق پذیری نیست ودر هیچ رفتار و کردار او ، نشانه یی از عقده های رایج حقارت و حسادت و تنگ نظری وخود بزرگ بینی و امثال این بلایا وجود ندارد، اگر خطایی در گفتارش بیابد بلافاصله به اشتباه بودن آن اعتراف می کند ، صریح اللهجه و رک گوست و اگرچه برخی این خوی وی را نمی پسندند،
10- سخت کوشی و استواری همت او نیز مثال زدنی است ،مردی خود ساخته است که از کودکی بر پای خویش ایستاده است و همه ی مراحل رشد و پیشرفت را خود فراهم آورده است و به همین دلیل همیشه دستگیر دیگران و راهگشای رشد و ترقی آنان بوده است.
دکتر محرری حتی در دوران بازنشستگی نیزاز کار و تلاش باز نایستاده است و علاوه بر رسیدگی به بیماران خود ، در همین دوره ه برای برخی پایان همه ی کوششها و کششهاست ،او بیش از هر وقت دیگری فعال و سر زنده وپر تلاش بوده است ، با آن که گاهی فشار خون یا بیمارهای عروقی و تنفسی و شکستگی های استخوانی اورا دراین دوران آسوده نگذاشته اند، ولی در همین ایام به کار تصحیح ذخیره خوارزمی و شرکت در فرهنگستان علوم پزشکی و تدریس در دانشگاه آزاد و نگارش مقالات و خوشنویسی ادامه داده است وخدای راسپاس که هنوز پویا وبار آور و چون سرو سایه فکنی است که به رونق بازار علم و ادب یاری می رساند . دیر زیاد آن بزرگوار خداوند.
11- در زندگی شخصی و خانوادگی ، مردی است خانواده دوست و بسیار عاطفی و حق شناس ، آداب دان است و لطف هیچ کس را هر چند ناچیز، از یاد نمی برد، همیشه به پیران و کسانی را که پیش کسوت علم و ادب و فرهنگ بوده اند،احترامی خاص قایل است واز همه بیشتر به برادر بزرگ خود که در واقع اورا پرورده است احترام می گذارد، پیوسته درِ خانه اش ،بر ارباب علم و هنر و دوستان گشاده است ومهمان نوازیهایش، دیدنی و داستانی است که بر هر سر بازاری هست.
همسرش گلنار ،زنی است تحصیل کرده وخانواده یی اصیل دارد ،پدرش یکی از بزرگان آباده بود که من اورا نیک می شناختم و بارها در سرای استاد اورا زیارت کرده بودم، گلنار خانم نیز سالها در دانشگاه شیراز کار می کرد ولی بزرگترین هنر وی فراهم آوردن بهترین محیط خانوادگی برای آرامش و آسایش بخشیدن به دکتر محرری و ایجاد مناسب ترین فضا برای یک زندگی بی دغدغه و آرام برای استاد بوده است که به این استاد بزرگ امکان داده است که بتواند به اوج دانایی و شکوفایی ذوق واندیشه دست یابد وطبیب ،ادیب و خوشنویس محقق و استاد والامقام دانشگاه شیراز و عضو فرهنگستان علوم پزشکی باشد و جامعه ی علمی وادبی ما به وجود او ببالد و از همین جاست که درستی این سخن معروف آشکار می گردد که در چشت سر هر مرد موفقی ، زنی مدیر و مدبر و فداکار وجود دارد.
رضا و گلنار ، سه دختر دارند به نامهای ساغر و سحر وهستی که با همت و سعی چنین مادر وپدری ، در علم و اخلاق و رفتار ،همچون پدر و مادر فرزانه ی خودبار آمده اند ، هر سه ازدواج کرده اند و فرزندانشان، گرمی بخش زندگی استاد محرری در سالهای دهه ی هشتاد از عمر گرانمایه ایشان هستند
من برای استاد دکتر محرری عمری دراز و توأم با تندرستی و شادی آرزو می کنم و ا ز خدای بزرگ می خواهم که او را به عنوان سرمایه یی بزرگ برای فرهنگ و ادب شیراز ودانش روان پزشکی ایران باقی بداراد:
دیر زیاد آن بزرگوار خداوند جان گرامی به جانش اندر ، پیوند
دایم بر جان او بلرزم ازیراک مادر آزادگان ،کم آرد فرزند
زندگی نامه ی دکترمحمد رضا محرری
نوشته ی اقای علی سواری*
دکتر محمدرضا محرری در تیر ماه سال 1307 در شیراز دیدهبه جهان گشود و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در سال 1328 تحصیلات خود را در دوره دکترای پزشکی دانشگاه شیراز آغاز نمود و در سال 1335 موفق به کسب مدرک دکترای پزشکی از این دانشگاه شود.
سپس به عنوان دستیار افتخاری روانپزشکی در بیمارستانهای آموزش شیراز فعالیت داشت و در سال 1338 دوره دستیاری رسمی روانپزشکی را در دانشگاه شیراز آغاز نمود و دوره یکساله روانپزشکی ، دانشگاه بیروت را نیز با موفقیت به پایان رساند و به عنوان مربی بخش روانپزشکی ، تا سال 1343 در این سمت باقی بود و از سال 1343 تا 1346 در ادینبورگ اسکاتلند به تحصیل رشته تخصصی خود ادامه داد و در سال 1346 به دریافت مدرک تحصیلی از آن دانشگاه نایل آمد و به عنوان متخصص روانپزشکی و عضو کالج سلطنتی انگلستان به دانشگاه شیراز بازگشت.
دکتر محرری از همان سال به رتبه استادیاری گروه روانپزشکی دانشگاه شیراز ارتقاء یافت. ایشان در سال 1356 رتبه دانشیاری روانپزشکی و در سال 1370 رتبه استادی روانپزشکی، اخلاق پزشکی و تاریخ پزشکی دانشگاه شیراز را کسب نمود.
دکتر محمدرضا محرری در سال 1349 با حفظ سمت عضو هیئت علمی دانشگاه و سرپرست مرکز بهداشت روانی و توانبخشی شیراز را تا سال 1362 بر عهده داشت در این دوران بود که وی برنامه درمان سرپایی معتادین را در شیراز به راه انداخت که این مرکز به عنوان مرکز نمونه ناشناخته شد و الگویی برای تاسیس چنین مرکزی در سایر استانها شد.
وی به مدت ده سال از سال 1353 تا 1363 به عنوان مشاور کمیته اعتیار به الکل و مواد مخدر جوانان سازمان بهداشت جهانی با آن سازمان همکاری داشته اند و در سال 1355 به عنوان استاد مدعو در انستیتو ملی مواد مخدر (NIDA) ایالت واشنگتن آمریکا به تدریس پرداخت.
استاد از آغاز تشکیل امتحانات بورد تخصصی عضویت هیئت بورد تخصصی رشته روانپزشکی را دارا بوده است. از سال 1367 انجمن روانپزشکی شیراز را تاسیس و تا سال 1374 در این سمت باقی بود. از سال 1371 به عنوان عضو در گروه طب اسلامی و طب سنتی فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران فعالیت خود را آغاز نمود. در سال 1375 به عنوان عضو وابسته در سال 1380 به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی انتخاب شدند.
دکتر محمدرضا محرری در سال 1374 با گذشت 34 سال تلاش و کوشش علمی به افتخار بازنشستگی از خدمات دانشگاهی نایل آمدند.
استاد محرری در طی خدمات دانشگاهی خود مقالات متعددی در زمینه های اعتیاد، روانپزشکی فرهنگی، روانشناسی شعر، روانشناسی خوشنویسی، موسیقی درمانی و قصه درمانی به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه تدوین نمود که به صورت سخنرانی در مجامع علمی و یا چاپ در نشریات مختلف داخل و خارج کشور ارائه شده
است.
از تالیفات ایشان می توان قسمتی از کتاب "اخلاق پزشکی" منتشر شده از طرف معاونت آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و "گزیده متون فارسی ویژه دانشجویان پیش پزشکی" را نام برد.
دکتر محرری از 30 سال قبل تاکنون به بازنویسی و تحشیه مجلدات ده گانه کتاب "ذخیره خوارزمشاهی" نوشته سید اسماعیل جرجانی که از امهات متون تاریخ پزشکی ایران است همت گمارد که تاکنون شش مجلد از آن توسط فرهنگستان علوم پزشکی به طور نفیسی به چاپ رسیده است و بقیه در دست تهیه میباشد.
استاد دکتر محمدرضا محرری علاوه بر فعالیتهای علمی – آموزشی خود در زمینه شعر، موسیقی و هنر خوشنویسی نیز تا درجه استادی صاحب نظر میباشد. از از سال 1353 به مدتی مدیریت عامل انجمن خوشنویسان شیراز می باشند که خود آن را به استادی وارسته و دلسوز بنام استاد دیرین سپرد که تا آخر عمر از همکاری با او دریغ نداشت. خوشبختانه این انجمن یکی از فعالترین انجمنهای خوشنویسی کشور شناخته شده است.
گاهشمار زندگی علمی استاد:
1307: تولد در شیراز
1328-1324: طی دوره دکتری پزشکی، دانشگاه شیراز
1338-1335: دستیار افتخاری روانپزشکی بیمارستانهای آموزش شیراز
1362-1335: ریاست مرکز بهداشت روانی توانبخشی شیراز
1342-1338: طی دوره تخصصی روانپزشکی، دانشگاه شیراز
1340-1339: طی دوره تخصصی روانپزشکی دانشگاه بیروت، لبنان
1346-1343: طی دوره تخصصی روانپزشکی، دانشگاه ادینبورگ، اسکاتلند
1346-1342: مربی آموزش بالینی روانپزشکی، دانشگاه شیراز
1344: عضویت کالج سلطنتی انگلستان در روانپزشکی
1344: کسب مجوز موقت انجام خدمات پزشکی در انگلستان
1356-1346: استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه شیراز
1362-1349: با حفظ سمت استادیاری گروه روانپزشکی سرپرستی مرکز توانبخشی و درمان معتادین (مرکز بهداشت روانی)
1363-1353: مشاور کمیته اعتیاد به الکل و مواد مخدر سازمان بهداشت جهانی بخش جوانان، ژنو
1356-1353: مدیر عامل انجمن خوشنویسان شیراز
1356: استاد مدعو، انستیتو ملی مواد مخدر (NIDA) واشنگتن آمریکا
1372-1356: دانشیار گروه روانپزشکی، دانشگاه شیراز
1373-1357: عضو هیئت بورد تخصصی در روانپزشکی ایران
1360: موسس بخش روانپزشکی بیمارستان چمران ویژه مصدومین جنگ (مرکز روانپزشکی شیراز) شیراز
1374-1367: ریاست انجمن روانپزشکی شیراز
1370: کسب رتبه استادی روانپزشکی، اخلاق پزشکی و تاریخ پزشکی دانشگاه شیراز
1373-1371: عضو گروه علمی طب اسلامی و طب سنتی فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران
1374: نیل به افتخار بازنشستگی
1375: عضو وابسته فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران
1380: عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران
فعالیتهای علمی دیگر:
عضو هیأت تحریریه مجله ی مرکز طب سنتی
مشارکت درایجادمرکز اسناد تاریخ پزشکی در موزه دانشگاه علوم پزشکی شیراز
تإلیفات :
الف: کتابها:
1- ذخیره خوارزمشاهی، تألیف حکیم سید اسماعیل جرجانی، تصحیح و تحشیه: دکتر محمدرضا محرری، سال 1380.
2- ذخیره خوارزمشاهی (کتاب سوم)، تألیف: حکیم سید اسماعیل جرجانی، تصحیح و تحشیه: دکتر محمدرضا محرری، سال 1382.
3- ذخیره خوارزمشاهی (کتاب چهارم و پنجم)، تألیف: حکیم سیداسماعیل جرجانی، تصحیح و تحشیه: دکتر محمدرضا محرری، سال 1384
4- مجموعه مقالات: به مناسبت بزرگداشت استاد دکتر محمدرضا محرری، سال 1385.
ب: مقالات فارسی
1- نگاهی به تاریخ روانپزشکی و تاریخچه روانپزشکی در ایران، اندیشه و رفتار ، شماره ی 27 پاییز و زمستان 1376
نمونه یی از نثر دکتر محرری
هر که نامخت از گذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
"سعدی"
دکتر محمدرضا محرری(*)
نگاهی به تاریخ روانپزشکی و تاریخچه روانپزشکی در ایران
چکیده
آنچه در این مقاله آمده است در ابتدا خلاصهای است از تاریخ روانپزشکی در جهان و سپس مروری بر تاریخچه روانپزشکی در ایران باستان،ایران پس از اسلام و تاریخ معاصر ایران.در متون ایران باستان به ویژه در اوستا به جان،روان،بیماریهای روانی،درمانهای دارویی و غیر دارویی اشاره رفته و در سببشناسی بیماریهای روانی به به نقش "دیو"(یکی از خدایان)،اهریمن و پریان جادوگر بیش از دیگر عوامل بها داده شده است.در ایران بعد از اسلام با توجه به گرایش و شناخت کامل پزشکان ایرانی از اسلام و فلسفه دینی پدیدههای روانی،نفس، جسم و بیماریهای روانی و اخلاقی با نگرشی انسانی بر پایه مبانی عقلی و روششناسی علمی مورد مطالعه قرار گرفت.با این چنین برخوردی،بیماران روانی در جامعه اسلامی پس از ظهور اسلام برخوردی انسانی را شاهد بودند و از شکنجهها و طردهای قرون وسطای اروپایی خبری نبود.درمانهای دارویی،رواندرمانی،موسیقی درمانی،تفریحدرمانی و حمایتهای قانونی و پزشکی برای بیماران روانی مرسوم بود و در موارد شدید از مارستانها(بیمارستاهای روانی)یا دار الشفاء(بیمارستان عمومی)که یک بخش ویژه اعصاب(محفل المجانین) داشت و باغهای سرسبز و اتاقهایی همراه آب روان بود استفاده میشد.در این مقاله به نام بیش از 7 نفر از پزشکان و حکمای اسلامی و تعداد زیادی کتابها و منابع معتبر اسلامی اشاره شده است که بخش عمدهای از آوازه آنان به دلیل پرداختن به بیماران رونی و شناخت و تفسیر نفس و روان بوده است.در این مقاله نیز با ارزش و اهمیتی که ادبیات ایران اسلامی و عرفان ایرانی برای شخصیت بیماران مجنون و شوریدگی انسانهای عاقل و عارف قایل شدهاند آشنا میشویم.