دکتر منصور رستگار فسایی
طولانی ترین غزل حافظ
غزل 338 ×
دریایِ میکده
1 2 3 4 5 6 7 8 9 | من نه آن رندم که ترکِ شاهد و ساغر کنم |
| محتسب داند، که من این کارها کمتر کنم |
* در برخی از نسخههای مورد استفادهی استاد خانلری، بیتهای زیر افزوده شده است که برخی بهراستی حافظوار و از شاهکارهای شعر فارسی هستند:
10 11 12 13 14 15 16 | گر چو بیدِ بیثمر، ناگه، کنون، صوفی شوم |
| بعد از آن، از شرم رویِ گل، کجا سربر کنم |
*در دفتر دگرسانیها در غزلهای حافظ، که بر اساس 50 نسخهی خطی دیوان حافظدر قرن نهم تدوین شده است، علاوه بر ابیات فوق پنج بیت زیر نیز ذکر شده است که جمعاً ابیات منسوب به این غزل را به 21 بیت میرساند:
17 18 19 20 21 | شیوهی رندی نه لایق بود وضعم را ولی |
| چون درافتادم، چرا اندیشهای دیگر کنم |
* مرحوم غنی به این غزل بیتی دیگر را اضافه کردهاند که در آن « مطابق نسخهی سودی که یکی از بهترین و صحیحترین نسخ است، ذکری از شاهمنصور شده است، در سایر نسخ خطی و چاپی که از دیوان حافظبهنظر رسید، این بیت که:
22 | من غلام شاهمنصورم نباشد دور اگر |
| از سر تمکین، تفاخر بر شه خاور کنم |
دیده نشد و فقط در نسخهی سودی، دو شعر قبل از بیت مقطع، بیت مذکور دیده میشود.» (غنی، 1386: 510)
در دفتر دگرسانیها در غزلهای حافظ، این بیت نیامده است.
اختلاف نسخهها
1. *ب: که من کاری چنین / ک: که من این کار خود / م: که من کار چنین 3. *م: عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم 4. ط: نام عشق 5. * ک: سر فروکردم / ب ی ک م: در اینجا / ح: از اینجا 8. ز ی: زمان برکش عنان / *ب ز ح ط ک م: تا ز اشک چهره 9. ط ل: دوش لعلش / * ط: من نه آنم کین چنین افسانهای باور کنم
1. ساختار غزل
الفـ موسیقی بیرونی غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن: بحر رمل مثمّن محذوف.
در هر مصراع این غزل، 15 هجا وجود دارد که 4هجای آن کوتاه و 11 هجا بلند است.
بـ موسیقی کناری غزل: از غزلهای ردیفدار حافظ است که ردیف آن «کنم» است و قافیهی شعر نیز در کلمات ساغر، کمتر، گر و... قرار دارد.
جـ موسیقی درونی غزل: قرارگرفتن صامت «ن» در ردیف این غزل، باعث شده است که این صدا در همهی محورهای افقی و عمودی غزل، شنیده شود و در بیت اوّل، 8بار؛ در بیت دوم و سوم، 4بار؛ در بیت چهارم و پنجم و هشتم، 3بار و در بیت هفتم و نهم، 6بار تکرار شود.
بهلحاظ موسیقی مصوتها نیز، صدای «آ» در بیت نخست، 6بار؛ در بیت دوم و پنجم و نهم، 7بار؛ در بیت سوم و ششم، 4بار؛ در بیت هفتم 3بار و در بیت هشتم، 5بار مکرّر میگردد.
از نظر موسیقی معنایی هم در این غزل، از ترادف، کنایه و نماد، مجاز و تشبیه و استعاره، اشتقاق و تجنیس، مراعات نظیر، تضاد و تقابل لفظی و معنایی، زندهانگاری، طنز و تصویرآفرینیهای بسیار زیبا استفاده شده است.
2. نوع غزل
از غزلهای رندانه و بسیار مورد علاقهی حافظ است که شاعر بارها در آن تجدیدنظر کرده و در ساختار معنایی و لفظی آن دخل و تصرّف و حذف و اضافات فراوان انجام داده است (و اگر انتساب این بیت الحاقی را که مرحوم غنی از آن یاد کردهاند، بپذیریم و قبول کنیم که در این غزل بیتی هم در مدح شاهمنصور وجود داشته است، باید نتیجه گرفت که حافظ تا اواخر عمر خویش یعنی تا سال 792 که شاهمنصور بر شیراز چیره شد، در این غزل تجدیدنظر میکرده است.)، بهطوریکه میتوان آن را نمونهای کامل عیار از نقّادی شخصی حافظ دانست و چگونگی مشکلپسندیها، اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و عزل و نصب شاهان، واژهگزینیها، پس و پیشکردن بیتها و افزودن و کاستن از آنها را بهخوبی درک کرد تا پیروی او را از این بیت نظامی ثابت کند؛
هرچه در این پرده نشانت دهند / گر نستانی، به از آنت دهند
به این ترتیب میتوان گفت که این غزل با داشتن 22 بیت، بهلحاظ تعداد ابیات منسوب، از بلندترین غزلهای حافظ است و نکتهی مهم آن است که این غزل چهار بیت، با تخلص حافظ دارد که خودبهخود حاکی از آن است که حافظ بیت تخلص غزل را چهاربار نقد کرده و سرانجام، آنچه را در متن آمده است، برگزیده است.
ابیات الحاقی به این غزل، از نظر محتوا و درونمایههای شعر بهنحوی ساخته شدهاند که یا توضیحی بر برخی از ابیات میافزایند یا مطلب تازهای را ارائه میکنند و برخی از آنها، آنچنان فاخر و ممتاز و حافظدار هستند که کمترین شکی در انتساب آنها به حافظ میتوان داشت، مانند بیتهای زیر:
1. عهد و پیمانِ فلک را، نیست چندان اعتبار / عهد، با پیمانه بندم، شرط، با ساغر کنم
2. من که امروزم، بهشتِ نقد، حاصل میشود، / وعدهی فردایِ زاهد را، چرا باور کنم
3. عاشقان را گر در آتش میپسندد لطفِ دوست، / تنگچشمم، گر نظر در چشمهی کوثر کنم
4. من که از یاقوت و لعلِ اشک، دارم گنجها / کی نظر در فیضِ خورشیدِ بلنداختر کنم
که این ابیات معتبر، خودبهخود نشاندهندهی آناند که نباید کاتبان و متذوقّان را آفرینندگان چنین ابیاتی دانست.
این غزل را میتوان بیاننامهی مکتب رندی حافظ بهحساب آورد که شاعر در آن به بیان اصلیترین مبانی رندی میپردازد و آنها را در ابیات اصلی و الحاقی چنین برمیشمارد:
1. رند همیشه عاشق شاهد و ساغر است و این دو را بههیچعنوان رها نمیکند و عهد با پیمانه میبندد و شرط با ساغر میکند و برای هرگونه توبهکاری، نخست، با شاهد و ساغر مشورت میکند.
2. رند از فرصت سبز حیات استفاده میکند و وقت شادی را مغتنم میشمارد و بهشت نقد امروز را به وعده نسیهی فردا نمیفروشد وعدههای عوامفریبانه را باور نمیکند.
3. رند از بدنامی هراس ندارد؛ ولی دوستدار داد و انصاف و قضاوت بهحق است. و به همین روی در برابر هر «مدعی بیراهی» میایستد و از او به هرکسی شکایت میبرد.
4. عشق هدف اصلی و غایی رند است و دُردانهای است که رند به امید رسیدن به آن، از هیچ خطری در دریای بیمانگیز حیات، باکی ندارد و میخانه، دریای پرمخاطرهی اوست.
5. رند، معشوق را بدان سبب دوست میدارد که شایستهی دوستداشتن است نه به آن دلیل که از وی هوسی خاص یا توقعی ویژه دارد و به همین جهت است که همهی هستی خود را در راه او میبازد. و وصل برای وی، افسانهای باورنکردنی است.
6. رند در عین فقر و تهیدستی، همّت و نظری بلند و شاهانه دارد و آدمیزاد و فلک را میشناسد و نه تنها از بنیآدم، که از گردون دونپرور نیز توقع و طمعی ندارد و دامن خویش را حتی به منّت خورشید بلنداختر نیز آلوده نمیسازد:
7. رند، مرد تجربه و عمل است، بهخیال و با هوسی، سر به دریا مینهد تا گوهر بیابد و چون میافتد، چارهی کار میجوید و تا قند لبان معشوق را در کام خویش احساس نکند به گفتهها و شنیدهها باور نمیآورد.
8.در پس همهی ابیات این غزل، حملاتی تند به امیرمبارزالدین و تضییقاتی که او برای مردم بهوجود آورده بود، دیده میشود، بهویژه در آن بخش که اشاراتی دارد به دفترشویی و نابودسازی مجموعهی کتابها که یادآور اعمال این سلطان بدخوی، در امحاء بیش از 4000جلد از آثار عرفانی و فلسفی و احتمالاً اشعار مخالفان روزگار اوست و نشاندهندهی رفتارهای نامعقول و کینهجویانهی وی با مردم است که برای هیچکسی جایی برای دادخواهی و بیان ستمدیدگی باقی نمیگذاشت...
× دکتر منصور رستگار فسایی ،شرح تحقیقی دیوان حافظ ،