دکتر منصور رستگار فسایی
نوروز پیشینه ،باورها و مراسم مربوط به آن
(بخش اول)
نوروز که به نامها و اوصاف :عید ،عید نوروز ،جشن فروردین ،جشن بهار ،بهار جشن، جشن بهاری ،نوروز جمشیدی ،نوروز سلطانی و نوروز جلالی مشهور است ،مهمترین ،عمومیترین و دیرپاترین جشن ملی مردم ایران است: مهمترین است زیرا که قرنهای متمادی است که مورد توجه مردم ایران و سرزمینهائی است که با این مردم ،دیرینة فرهنگی مشترک دارند و از مدتها پیش از فرارسیدن آن ،منتظر قدومش هستند و برای رسیدنش لحظه شماری میکنند ،جامة نو میدوزند ،شیرینی میپزند ،خانه را آب و جارو میکنند ،عروسیها و شادیهای بزرگ خود را هم زمان با آن برگزار میسازند و چون فرا میرسد به دیدار هم میشتابند ،قهرها بدل به آشتی میشود و کینهها به محبت تبدیل میگردد، مهمانیها داده میشود و هدیهها و عیدیها مبادله میگردد و از کهنسالترین افراد خانواده تا جوانترین آنها به نوعی در این شادی همگانی شرکت میجویند؛ عمومیترین است زیرا نوروز مرزی نمیشناسد و از هر دیواری در ایران زمین وارد میشود و تمام اقوام و مذاهب و گروههای فکری و عقیدتی را که در این مرز ایزدی زندگی میکنند، یکسان شادمان میدارد و به همین جهت است که «نوروز» یکی از قائمههای سنن و فرهنگ ایرانی است که شاعرانی چون فردوسی ،تعظیم آن را بزرگداشت راستی و حقیقت و مرز و بوم ایران دانستهاند و نشان مردم نیک را آن دانستهاند که ؛
نگه دارد آئین جشن سده همان فرّ «نوروز» و آتشکده (1)
و بهترین روز و روزگار را که آرزو کردهاند، روزگار نوروزی بوده است . (2) بنابر شاهنامه،دشمنان ایران ،با «نوروز» دشمنی میورزند و میخواهند که آن را نابود سازند و بدین ترتیب به خطر افتادن نوروز ،به خطر افتادن استقلال ایران زمین را معنی میدهد. (3)
در شاهنامه ،گاهی بزرگان ایرانی نوروز را به حدی مقدس و مورد احترام میدانند که بدان سوگند میخورند. (4)
و به همین جهت جایگاههای برگزاری جشن نوروز و مهرگان را آذین میبندند . (5)
«شیرین» در واپسین دم زندگی ،دارائیهای خود را به نیازمندان و آتشکده و جایگاه جشن نوروزی و سده میبخشد . (6)
«نوروز» در طول تاریخ ایران ،بدون وقفه، مورد توجه مردم قرار داشته است و حوادث روزگار اگرچه گهگاه آن را از شور و گرمی انداخته اما هرگز به فراموشی نسپردهاند ؛ در میان جشنهای ملی ایران، نوروز و مهرگان و سده از دیگر جشنهای ایرانی پر رونقتر بودهاند و فردوسی از این سه جشن جابجا سخن میگوید . (7)
اما بتدریج مهرگان و سده در میان ایرانیان، رونق خود را از دست دادهاند، ولی نوروز همچنان پر رونق و شادی افزا پایدار مانده است .
واژه نوروز در پهلوی به صورت نوکروچ Nokroc آمده است که مرکب است از دو جزء ؛بخش اول به معنی نو و جدید و تازه و بخش دوم به معنی زور است و روی هم به معنی روز تازه و نو و یوم الجدید است که در عربی به صورت «نوکروز» و «نیروز» و «نیریز» به کار رفته است . (8)
نوروز بزرگترین جشن ملی ایران است که با نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی (فروردین) در بهاران آنگاه که آفتاب به برج حمل انتقال مییابد و روز و شب برابر میگردد، آغاز میشود .
طبعاً نوروز ،آغاز ماه فروردین و شروع فصل بهار است و بدین ترتیب لحظه تحویل سال مطابق تقویم جلالی دقیقاً آغاز سالی است که 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 64 ثانیه به طول میانجامد و نزدیکترین و علمیترین و دقیقترین سالهای شمسی جهان است. روز نخستین هر ماه بنا به سنت ایرانیان «هرمزد» ،هرمز، اورمزد و هورمز و هورمزد خوانده میشد و روز دوم بهمن و روز سوم اردیبهشت و روز چهارم شهریور و روز پنجم سفند ارمذ و روز ششم خرداد و به همین ترتیب هریک از سی روز نامی خاص خود را داشت و نوروز عبارت بود از هرمزد روز یا روز اورمزد از ماه فروردین و به همین جهت فردوسی ،فرا رسیدن نوروز را «سر سال نو ،هرمز فرودین» میخواند . (9)
سابقه تاریخی نوروز :
«قرائنی در دست است که میرساند این جشن در عهد قدیم یعنی هنگام تدوین بخش کهن اوستا نیز در آغاز برج حمل (بره) یعنی اول بهار برپا میشده و شاید به نحوی که اکنون بر ما معلوم نیست آن را در اول برج مزبور ثابت نگاه میداشتند.» (10) بنابر اعتقاد دار مستتر ،نوروز از مراسم بسیار کهن ایرانیان آریائی نژاد است که اگرچه از این جشن و مراسم آن در اوستا سخنی نرفته است اما در کتب دینی پهلوی از آن گفتگو شده است .
بطور کلی در دوره ساسانیان مردم جشن نوروز را بیش از دیگر جشنها گرامی میداشتند. این جشن در آغاز سال بود و بلافاصله پس از فروردینگان میآمد و روز شادی و سرور بود و مردم در این روز دست از کار میکشیدند و مالیاتهای خود را میپرداختند و به آب تنی و تفریح میشتافتند و در دربارهای ساسانی با شکوهی فراوان برگزار میشد.
برخی از شیعیان، نوروز را روز خلافت علی بن ابیطالب میدانند و حدیثی از حضرت صادق (ع) نقل میکنند که فرمودند: در این روز (نوروز) آفتاب عالم تاب بر ذرات کائنات جلوة طلوع نماید و به فرمان الهی از اَزهیروگلها و گیاهان روئیدن آغاز کنند... در این روز نوح برجودی قرار گرفت و جبرئیل امین به رحمة للعالیمن نازل شد و امیرالمؤمنین (ع) به فرموده سید المرسلین پای بر دوش مقدس آن سرور گذاشت و خانهی کعبه را از بتها پاک ساخت، در این روز خلیل الرحمان بتها را شکست و عثمان به قتل رسید و شاه ولایت علی (ع) بر سریر خلافت ظاهری نشست.... (11) و به قولی روز سعید غدیر خم مصادف با نوروز بود . (12)
در دوره خلفای اموی دریافت هدایای نوروزی از ایرانیان متداول شد و بنی امیه هدیهای را در عید نوروز بر مردم ایران تحمیل کردند که در زمان معاویه مقدار آن به 5 تا 10 میلیون درهم بالغ میشد. (13) نخستین کسی که هدایای نوروز و مهرگان را رواج داد حجاج بن یوسف بود، اما در زمان عمربن عبدالعزیز این امر منسوخ شد. در نتیجة ظهور ابومسلم خراسانی و روی کارآمدن خلافت عباسی و نفوذ برمکیان و دیگر وزرای ایرانی و تشکیل سلسلههای طاهری و صفاری و سامانی جشنهای ایرانی و از آن جمله نوروز رواجی تازه یافت و شاعران دربارة نوروز تهنیت نامهها میساختند و شاعرانی چون جریر ،شاعر عرب ،نوروزیهها دارند و شاعرانی چون ابونواس در ستایش نوروز و مهرگان اشعار فراوان ساختهاند و این رسم ملی با آداب و رسوم مفصل و ویژه خود تا به امروز ادامه یافته است و از 11 فروردین 1304 هجری شمسی برابر با 1925 میلادی آغاز سال رسمی ایران شده است .
چرا نوروز را گرامی و بزرگ داشتهاند ؟
مسلماً، سنتهای ملی و آداب و رسوم قومی، ریشه در واقعیات ،باورها و اعتقادات مردم دارند و طبعاً ایرانیان «نوروز» را به همین دلیل در هالهای از تقدس ،فال نیک، فرخندگی و نیکروزی قرار دادهاند و برای توجیه تقدس و خجستگی آن داستانها پرداخته و وجه تسمیهها ساختهاند. از مجموع این داستانها میتوان به دیرینگی نوروز ،یزدانی بودن و خجستگی آن پی برد و نقش آن را در تعمیم عدالت ،مهربانی ،دستگیری از ناتوانان و رفع دشمنیها و زشتیها بازشناخت. آنچه در زیر میآید بازتاب گوشهای از باورهای نیاکان ما دربارة نوروز و پیدائی آن است که به اختصار مطرح میگردد و از میان همة آنها میتوان گردش انتقالی زمین و اعتدال هوا را در نوروز ،آفرینش جهان و انسان و شادی و نیک روزی و فرود آمدن فروهرها و داستانهای مختلف مربوط به جمشید را در رابطه با نوروز نام برد ،اگر چه بسیاری از توجیهات مربوط به تقدس ایام نوروز به روز خرداد از ماه فروردین باز میگردد که نوروز خاصه است. مقدمتاً توضیح این نکته لازم است که نوروز را به نوروز عام و خاص تقسیم کردهاند و مدتها این دو نوروز در تعاقب هم جشن گرفته میشد :
1ـ نوروز عام که به نوروز کوچک یا خرد یا عامه و نوروز صغیر نیز مشهور است همان عید نوروز امروزی است که از روز هرمزد (روز اول فروردین) آغاز میشد و این همان لحظه رسیدن خورشید است به نقطه اول برج حمل و آغاز بهار و سال جلالی .برگزاری جشن نوروز برای عامه مردم فقط 5 روز اول سال بود ،اما در آغاز دوره ساسانی در همة ماه فروردین ادامه مییافت ،بدین معنی که تمام فروردین را در میان طبقات ششگانه ملوک، اشراف ،خدمتگزاران ملوک و حواشی ملوک ،اشراف و عامه مردم و شبانان تقسیم کرده و به هریک 5 روز اختصاص داده بودند . (14) اما در دورانهای بعد ،عملاً جشنهای نوروز عام از اول فروردین تا آخر روز سیزدهم فروردین ادامه یافته و تثبیت شده است و در روز سیزدهم فروردین مردم از خانه خارج میشوند و معتقدند که اگر خانه در این روز از ساکنان آن خالی نگردد ،سال نو ،با بدبختی همراه خواهد بود ؛بنابراین جشن واقعی بهار و پایان مراسم نوروزی ،در این روز در طبیعت برگزار میشود .
2ـ نوروز خاص یا نوروز بزرگ از روز ششم فروردین یعنی خرداد روز آغاز میشد و بسیار مقدس بود ؛کتاب پهلوی «ماه فروردین روز خرداد» (15) در ستایش این روز به زبان پهلوی موجود است و همزمان با جشن سغدیان و خوارزمیان برپا میگشت و از میان رسمهای پارسیان که در این مورد هنوز در بخارا رواج دارد آن است که حلقههای گل و برگ بر سر ستونهای مجزا از هم که ایوان خانهها بر آن نهاده شده است ،میگذارند و بقول ابوریحان بیرونی،«ششم فروردین ماه ،نوروز بزرگ دارند زیرا که خسروان بدان پنجروز (نوروز عامه) حقهای حشم و گروهان و بزرگان بگزاردندی و حاجتها روا کردندی ،آنگاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصگان را . (16)
در نوروز بزرگ، مردم به یکدیگر آب میپاشیدند زیرا معتقد بودند که چون جمشید به حکمرانی رسید باران فراوان بارید و مردم آن را به فال نیک گرفتند و خداوند در این روز گرما و سرما و پیری و بیماری ورشک آفریده دیوان را از مردم به دور داشت و در این روزگار تا سیصدسال مرگ ناشناخته بود و مردمان آسوده از فقر و اندوه و بیماری و پیری ورشک میزیستند و جهان را نه سرما بود و نه گرما و سعادتی به کمال در همه جا حاکم بود. (17) و مردم به فرمان جمشید تابوتها را شکستند و همه چون جوانان پانزده ساله ،شاد و تندرست میزیستند. (18) در متون مختلف درباره تقدس نوروز خاص و عام مطالب زیادی آمده است که گوشهای از وجوه عظمت نوروز را میتوان در اعتقاد بدین موارد دانست :
1ـ نوروز، روز آغاز آفرینش است .
ابوریحان مینویسد: اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آن است که اول روزی است از زمانه و بدو فلک آغازیدن گرفت . (19) گویند خدای تعالی در این روز عالم را آفرید و هر هفت کوکب در اوج تدویر بودند واوجات همه در نقطه اول حمل بود و در این روز حکم شد که به سیرودور ،درآیند .بنابراین نوروز روز شروع گردش اختران است . (20) برهان قاطع مینویسد خداوند جهان را در نوروز آفرید . (21)
2ـ نوروز ،روز خلقت آدم است .
از آنجا که بسیاری از روایات نوروزی به نوعی به جمشید مربوط است ،جالب است که بدانیم که بنا به تحقیقات کریستن سن «چون ایجاد جهان همزمان با آغاز فرمانروائی جم (جمشید) بوده است وی نه تنها نخستین شاه ،بلکه در عین حال نخستین انسان نیز هست. در نظر ایرانیان جم هرگز تا مقام خدایان ترقی نمیکند، اما افسانه جم در دو مسیر تحول مییابد و دو افسانه از جم پیدا میشود که یکی در کنار دیگری به هستی خود ادامه میدهد... از یک سو جم نخستین انسان و نخستین شاه روی زمین است که بعدها گیومرث و هوشنگ و ثهمورث جای اورا میگیرند و از سوی دیگر سنت عامه و تخیلات روحانیون ،وی را به عنوان شخصیت اصلی در دیار غیر زمینی که به نیک بختان متعلق است جای میدهد که در دوران او نه سرما بود و نه گرما، نه پیری و نه مرگ و نه رشک، پدر و پسر حالت مردان جوان پانزده ساله را داشتند ،مردمان و چار پایان نامیرا بودند و آبها و گیاهان به دور از خشکی و خوراکها تمام نشدنی و مردمان بر دیوان و جادوگران پیروز . (22)
3ـ نوروز ،روز پدید آمدن روشنی است .
حمزه اصفهانی در مورد جمشید مینویسد :معنی کلمه شید درخشان است همان گونه که شمس خورشید نامیده میشود ؛گویند جمشید این لقب را داشت زیرا که نور از او ساطع میشد. (23) مقدسی مینویسد: جمشید فرمان داد تا برای وی گردونهای بسازند و بر آن نشست و با آن در هوا، هرجا که میخواست به گردش پرداخت، نخستین روزی که وی بر آن نشست ،نخستین روز فروردین ماه بود و با روشنی و فرّ و فروغ خود آشکار شد و آن را روز را نوروز خواندند . (24)
بیرونی مینویسد: جم بر تختی زرین نشست و چون نور خورشید بر او افتاد مردمان او را دیدند و تحسین کردند و شادمان شدند و آن روز را عید گرفتند:«جم در آن روز همچون خورشید ظاهر شد و نور از او میتافت به طوری که مانند خورشید میدرخشید و مردم از برآمدن دو خورشید در شگفت شدند، همة درختانِ خشکیده سبز گشتند، آنگاه مردم گفتند:«روز نو» . (25)
4ـ نوروز، روز آغاز سال نو و اعتدال بهاری .
«نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند ،زیرا پیشانی سال نواست». (26)
همیشه آغاز سال ،با امیدها و آروزهای فراوان همراه است و لحظة بدرود با غمها و رنجها و اضطرابات سال گذشته محسوب میشود. بنابراین ،شروع سال نو و آمدن بهار و تحولی که در طبیعت ایجاد میگردد، انسان را به آیندهای دگرگون دل بسته میسازد که سرشار از امید به بهروزی است ،به همین دلیل آن را روز نیک بختی میدانند و معتقدند که نوروز بزرگ روز امید است .
5ـ نوروز ،روز شادی است .
طبری نوشته است که جمشید در نوروز به مردم فرمان داد تا به تفریح بپردازند و با موسیقی و می شادمانی کنند ،در همین مورد ابوالفدا مینویسد :جمشید...نوروز را بنیان نهاد و آن را جشن قرار داد تا مردمان در این روز به شادمانی بپردازند. (27) به همین جهت در سنت ایرانیان نوروز همیشه توأم با شادی و سرور و رقص و موسیقی و شیرینی است . (28)
6ـ نوروز ،روز شکر شکنی است .
گویند در نوروز، نیشکر به دست جمشید شکسته شد و از آن خورده شد و آبش معروف و مشهور گردید و شکر از آن ساختند .بنابراین در نوروز رسم خوردن شیرینی و شکر و حلویات برپا گردید. بیرونی کشف نیشکر را به جمشید منسوب میدارد. (29) به همین جهت است که در نوروز مردمان به یکدیگر شکر هدیه دهند .
7ـ نوروز، روز دادگری و عدالت است .
در تاریخ بلعمی آمده است که جمشید ،علما را گرد کرد و از ایشان پرسید که چیست که این ملک را باقی و پاینده دارد؟ گفتند داد کردن و در میان خلق نیکی کردن ؛پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که من به مظالم بنشینم، شما نزد من آئید تا هر چه در او داد باشد مرا بنمائید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست اورمزد روز بود از ماه فروردین ،پس آن روز را نوروز نام کردند . (30)
8ـ نوروز ،روز بنا کردن تخت جمشید .
چون جمشید بنای اصطخر را به اتمام رسانیده و آن شهر عظیم را دارالملک خویش ساخت (طول آن شهر 12 فرسنگ و عرض آن 10 فرسنگ بود) در آنجا سرائی عظیم بنا کرد و بفرمود تا جمله ملوک و اصحاب اطراف و مردم جهان به اصطخر حاضر شوند ،چه جمشید در سرای نو ،خواهد نشستن ؛پس در آن سرای ،بر تخت نشست و تاج بر سرنهاد و آن روز را جشن ساخت و نوروز نام نهاد و از آن روز باز ،نوروز آئین شد و آن روز هرمزد از ماه فروردین بود و یک هفته متواتر به نشاط و خرمی مشغول بودند. (31) در نزهة القلوب بنای مدائن را به جمشید نسبت دادهاند . (32)
9ـ نوروز ،روز تقسیم نیک بختی است .
ایرانیان نوروز بزرگ را روز امید مینامیدند و به قول قزوینی در عجائب المخلوقات ،ایرانیان برآنند که در این روز ،نیک بختیها برای مردم زمین تقسیم میشود و به چیزهای خوب یا بدی که در این روز اتفاق میافتد تفأل میکنند . (33)
10 ـ نوروز ،روز نگریستن کیخسرو در جام جهانبین .
بنابر شاهنامه، کیخسرو چون برای یافتن بیژن در جام جهان بین مینگرد ،این کار را در نوروز میکند که این امر نشان دهنده تقدس نوروز است . (34)
11ـ نوروز جشن رهائی از توفان نوح است .
در کتاب تاریخ فرس آمده است که این روز از زمان توفان مانده که بعد از استقرار کشتی در این روز ،اهل سفینه بر خود مبارک دانستند که هر سال به عبادت و سرور گذرانند و این رسم مستمر بوده است . (35)
12ـ نوروز ،روز به خلافت ظاهری رسیدن حضرت علی است .
مرحوم تقی زاده در «گاه شماری در ایران» مینویسد : شیعیان ایران نوروز را یوم خلافت حضرت علی بن ابیطالب شمردهاند. (36) و در ربیع المنجمین آمده است که در نوروز شاه ولایت پناه بر سریر خلافت ظاهری نشسته (37) و «سید نبیل علی بن عبدالحمید نسّابه... روایت کرده که روز نوروز روزی است به غایت شریف و در این روز در موضع غدیر خم ،رسول آخر الزمان (ص) امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب را به خلافت نصب کرد . (38)
13ـ نوروز ،روز یافته شدن انگشتری سلیمان .
پس از آنکه جمشید و سلیمان در اساطیر دانسته شدهاند ،این داستان نیز رواج یافته است که پس از آنکه سلیمان انگشتری خود را گم کرد و در نتیجه قدرت و پادشاهی خویش را از دست داد ،پس از چند روز آن را بیافت و قدرت و سلطنت به وی بازگشت ،شاهان نزد او آمدند و مرغان به احترام پیرامون او جمع شدند ،آنگاه ایرانیان گفتند نوروز آمد و بدین سبب آن روز را نوروز نام نهادند . (39)