دکتر منصور رستگار فسایی
یادی از دکتر رضا شاپوریان
دکتر رضا شاپوریان را در سالهای اول دهه ی ١٣۵٠ شناختم که استادچیش کسوت و سرشناس بخش روانشناسی دانشکده ی ادبیات شیراز بود،در ان روزگار که بخش روانشناسی و تاریخ و زبان و ادبیات فارسی در یکی از ساختمانهای دانشکده در جوار حافظیه قرار داشتند - که خوشبختانه هنوز بخش فارسی در ان جاست- و همین امر فرصتی به دست می داد که هر روز در محوطه ی دانشکده یا راهروهای مشترک بخش همدیگر را ببینیم و گاهی هم ساعتی در اطاقش با هم بنشنیم و گفتگو کنیم ،برخی ازاستادان دیگربخش نیز چون شادروانان دکتر علی اصغر رضویه و دکتر علی اکبر حسینی و بزرگانی چون چون دکتر مهریار و دکتر محمد علی بطحایی و دکتر مژدهی هم ، سری به آنجا می زدند و من از گفتگوهای علمی و مباحث ان دوستان گرامی که هر کجا هستند ،خداوند نگهدارشان باد ،استفاده فراوان می بردم اما اشتراکات روحی وعاطفی یگری هم با با دکتر شاپوریان داشتم که اگر از مردم داری و محبتهای بی دریغ وی بگذریم عبارت بودند از :
از راست به چپ:دکتر منصور رستگار فسایی،دکتر شاپوریان ،دکتر مهدی حمیدی و؟ سال 1356 شیراز – دانشکده ی ادبیات
نخست ان که شاپوریان ذوق ادبی و شاعرانه سرشاری داشت وخوب شعر می گفت و من که همیشه عاشق شعر و شاعری بوده ام از این ذوق و هنر وی لذت می بردم ،او ادب ایران و جهان را می شناخت ، لیسانس خود را در ادبیات فارسی گرفته بود و سپس برای تحصیلات به آلمان رفته و دکتری خود را در روانشناسی از یکی از معروفترین دانشگاهها ی آنجا اخذ کرده بود ، شعر هایش در مجلات مختلف ایران مخصوصا در خرد و کوشش که در واقع نشریه ادبی دانشگاه شیراز آن روزگار بود ، به چاپ می رسید .
دوم انکه شادروان دکتر رضا شاپوریان از اغاز انتشار خرد و کوشش تا پایان کار انتشار شماره ی ١٨ این مجله که در اواسط سالذ١٣۵٧ منتشر شد عضو هیات تحریریه ی خرد و کوشش بود با شادروان دکتر حمید محامدی که تا شماره ١٢ سردبیر مجله بود ومن که از شماره ی ١٣ تا پایان کار مجله سردبیر ان بودم همکاری مستمر داشت و مقالات واشعار خود را به ان مجله می داد.
از راست به چپ:دکتر علی محمد مژده، ? و دکتر شاپوریان پیش از 1350-شیراز دانشکده ی ادبیات
سوم این که فرزندان ما با هم همکلاس و همدرس و دوست بودند و همین امر روابط خانوادگی میان ما ایجاد کرده بود و گهگاه از پذیراییهای گرم او و خانواده اش بر خوردار می شدیم .مخصوصا که خانه ی او در کنار خیابان باغ ارم و تقریبا به فاصله یی اندک ، روبروی باغ ارم قرار داشت و با خانه ی ما که در کوچه ی باغ ابوالفتح خانی از خیابان باغ ارم قرار گرفته بود ، فاصله ی چندانی نداشت
هنر دیگر اوجمع اوری سکه و مطالعه در باره ان بود ومقاله هایی نیز در این زمینه داشت ( رک: "سکه های صفویه » خرد و کوشش » آذر 1351 - شماره 10(19 صفحه - از 94 تا 112)
او بسیار مهربان و خوش صحبت و لطیف طبع بود و ذوق ادبی خود را زود نشان می داد در بیان عقایدش صراحت لهجه یی داشت که گاهی برای برخی خوشایند نبود ولی همیشه خیر خواه دیگران بود و جانب ادب و احترام را نگه می داشت و با رفتن وی و برخی از همکارانش از دانشگاه شیراز جای انان برای همیشه خالی ماند.
انچه دکتر شاپوریان و کسانی چون وی را در خاطر من همیشه زنده و ماندنی می سازد ان است که ایشان با سرمایه ی علمی فراوان ، تسلط بر دو سه زبان دیگر و ذوق ادبی و سرمایه یی که از شناخت فرهنگ و تاریخ میهن خود داشتند، کمر به خدمت به دانشجویان و ارتقاء سطح اموزشی وپژوهشی دانشگاه شیراز بستند و تا می توانستند دانشجویان را با روش مندی ها و خلاقیتهای تحقیقاتی دوره ی معاصر اشنا ساختند و بنیانی فراهم اوردند که حاصل ان را می توان در کارهایی که شاگردان انها در دانشگاههای ما انجام می دهند باز شناسی کرد.
شاپوریان در دوران دوری از ایران همه اشعار خود را تا سال مرگش جمع کرده و در ده مجموعه فراهم آورده بود که خود در باره انگیزه هایش در رویکرد به شعر و ادب فارسی چنین می نویسد :
آتشی که بیش از هفتاد سال در خانهً دلم لانه کرده بود و گاه گاه، اینجا و آنجا به صور مختلف جرقه های نا چیزی میزد تا موجودیت خود را خاطر نشان سازد، در چند سال اخیر، به ویژه، پس از انجام عمل جراحی قلب باز، که موجب شد چند صباح دیگری دیدگان مرا برروی زیبائی های حیات باز نگهدارد ،به یکباره به شعله وری پرداخت . دفاتری که به این طریق تهیه و تدوین شده اثری از این شعله وریهای بی امان است ! در سه چهار سال گذشته شب و روزی نبوده است که من از نزدیک دستی بر این آتش نداشته باشم، و ساعات و دقایق زودگذر عمر را به یاری آن گرم و روشن نساخته و به لایه های یخزدهً روزهای زندگی که در ذوب شدن کاملند شعلهً لذت بخشی نتابانده باشم اگر هفتاد سال نخستین زندگی من چندان برایم ثمر بخش نبوده است ( ! ) اکنون که در آستانهً زمستان زندگی به شمارش معکوس سرگرم هستم، از آنچه در سه چهار سال آخر عمر انجام شده، خودم کمال رضایت را دارم ولی اینکه دیگران هم پس از مرور احتمالی این نوشته ها همین نظر را داشته باشند ،بحث دیگری است! عوامل و انگیزه های چندی هم در امر این شعله وری، نقشهای مستقیم یا غیر مستقیم داشته اند . از جمله مهمترین آنها آشنائی بیشتر من با دیوان خواجه شیراز بوده است که تا کنون موفق نشده بودم آن را آن گونه که مایل بوده ام مرور کنم، دو سالی شبانه روز من با همدمی با این بزرگوار سپری شد دیوان ارجمندش را نه یک بار، که بلکه چندین بار از آغاز تا انجام به دقت خواندم و بر روی بیت بیت غزلیاتش به تعمق نشستم، و نه تنها این، که هر چه را هم دیگران در بارهً او نوشته اند ،تا آنجا که امکانات زندگی در غربت اجازه می داد ،از نظر گذراندم . با غوطه زدن در دریای پهناور و این بحر بی کران به صید مرواریدهائی نیز موفق شدم که از آنها در دفترهای مختلف به نثر یاد کرده ام . ولی خاطرهً ابدی من از این مؤانست بالنسبه طولانی، دفتری است به نام «راه نظر» که شامل هفتاد غزلواره است که آنها را متواضعانه به پیشگاه تربت پاکش هدیه میکنم .
دیگر ،عالمگیر شدن غیر منتظرهً شهرت حضرت مولانا، به ویژه در کشوری است که موطن چند سال اخیر عمر من است . شعلهً این آتش دامن مرا هم گرفت و شعر و غزل او ساعاتی از زندگی روزانه ام را پر کرد . حاصل آن دفتری است به نام «بزم مولانا»است که حاوی ۹۲غزلواره است، به عدد رقم «مولوی» به حروف ابجد که خاضعانه به پیشگاهش تقدیم شده است .
دیگر دسترسی پیدا کردن به دیوان ارجمند استاد فقیدم دکتر مهدی حمیدی شیرازی بوده است که سالها افتخار شاگردی، همکاری، و دوستی اش را داشتم . از همان زمانهائی که نخستین شرارهً عشق و معشوقی پیمان شکن خرمن زندگی احساسی او را به آتش کشانید . یادگار آشنائی ها و هم صحبتی های با او در قطعاتی بازتاب یافته است که قسمت اعظم آن در دفتری به نام «سروده های سال دو هزار» گردآوری شده است .
دیگری مرگ غیر منتظرهً دوست شاعرم نادر نادرپور بود که همچون صاعقه ای ناباورانه بر سرم فرود آمد و یکی دو هفته ای تمام زندگی احساسی – عاطفی مرا دچار اختلال ساخت . گوشهً کمرنگی از خاطره های تلخ این فاجعهً عظیم بر قطعاتی از این دفتر ها سایه انداخته است و ...
دفتری که به نام «یاد های عمر» مشخص شده است در بر گیرندهً قطعاتی است که غالبا به اسلوب کهن سروده شده . این قطعات بازتابی از وقایع روزمرهً زندگی من می باشد، که لحظاتی از آن را پر ساخته اند و مجموعهً آنها بیانگر نحوهً زندگی من در این ایام است .
به غیر از «یاد های عمر»، دفتر دیگری تدوین شده به نام «گلهای پرپر» که مجموعهً سوگنا مه هائی است که من برای دوستان، استادان، افراد خانواده و تعداد دیگری از شخصت های حقیقی و اساطیری سروده ام . با تعدادی از این افراد آشنائی بسیار نزدیک داشته ام و روابطم با سایرین برخی دورا دور و بعضی بر اساس .آثار هنری و یا خاطراتی است که در کتب و دفاتر مختلف از آنان بجا مانده است .
سه دفتر مختصر هم که قطعات مندرج در آنها به سبک غیر سنتی است به ترتیب عبارتند از:«سبوی درد»، «دیوار»، و «فریاد آخرین». این دفترها تجربه هائی است – شاید هم غیر موفق – در سبک نیمائی که در حال حاضر پیروان و مقلدین فراوانی پیدا کرده است !
و در آخر دفتری است که شاید ارزش آن در نظر من بیشتر از ارزش تمام دفاتری باشد که از آنها یاد شده است . و آن دفتری است به نام «هدیهً جان» که در برگیرنده یک صدوده غزل واره است، پیشکش به پیشگاه امیرمؤمنان که رقم ۱۱۰مبین نام مبارکش «علی» است . اگر عمری باقی ماند – که چندان محتمل نیست – و اگر مُعّدات مفقود و تسهیلات فراهم شد رجای واثق دارم در زمان حیات یکایک این دفاتر را به زیر چاپ بفرستم . اگر هم توفیق رفیق نشد، شاید بازماندگان همتی کنند و از این رهگذر نامی هر چند کمرنگ از من و زندگی بالنسبه طولانی ام بر صفحهً روزگار باقی گذارند .
جز این دفاتر شعر، در همین دورهً سه چهار ساله دفاتری هم به نثر تهیه شده است که میتوان از آنها با اسامی: «زندان سکندر»، «نیمرخ شخصیتی حافظ»، و «سیری در شرح سودی بر دیوان حافظ» یاد کرد . جدا از اینها در همین فاصلهً زمانی رسالاتی هم در زمینهً رشتهً اختصاصى خود – روانشناسی – تألیف یا ترجمه کرده ام( شنبه سوم جون ۲۰۰۰خرداد ۱۳۷۹شمسی ، بوستون)
دکتر شابوریان پنج مجموعه را در وبلاگ خود " http://www.shapurian.com " به صورت پی دی اف( PDF) منتشر کرده است که برخی از آنها هنوز برای علاقمندان قابل استفاده است وعبارتند از:
1-راه نظر: که خود در تاریخ یکشنبه نهم ژانویه ۲۰۰۰در باره آن نوشته است:""..
در سالهای نوجوانی من، حال و هوای شیراز پر از سوز و گداز عاشقانه بود! یکی از دبیران ادبیات ما، مهدی حمیدی – شادروان دکتر مهدی حمیدی شیرازی – ولوله ای در شهر انداخته بود. کتاب «اشک معشوق» اش که تازگی منتشر شده بود انیس و مونس شبانه روزی همه ی هم نسلان من بود و بازار شعر و دلدادگی در بین نوجوانان دبیرستانی رواج داشت. من هم در آن ایام گاهگاهی کلماتی را پشت سر هم می گذاشتم به تصور این که شعر است! به دیوان این و آن هم ناخنکی می زدم – خودآگاه یا ناخودآگاه – کدام شاعر نوجوانی است که از این کارها نکرده باشد؟ این داستان ادامه داشت تا برای ادامه تحصیل روانه تهران شدم. در دوران دانشجوئی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ، من با تعدادی از ممتازترین اساتید بعدی زبان و ادبیات فارسی همدوره بودم که از آن میان یکی هم شادروان دکتر غلامحسین یوسفی بود. نسبت به یکدیگر انس و علاقه ای داشتیم. کوتاه زمانی هم هم منزل بودیم. شبی همان دخترک شیرازی که در عالم خیال سالها حاکم دل و دینم بود در تهران عروسی کرد. مرا هم دعوت کردند. با برادرش دوست صمیمی یک جان در دو قالب بودیم! رفتم! سوخته دل ...! در راه بازگشت به خانه، با سینه ای سوزان و بغض فرو خورده، سرودن غزلی را شروع کردم. تا به خانه رسیدم چهار پنج بیت آن را در ذهن پشت سر هم ردیف کرده بودم! یوسفی، مثل همیشه، که شبها دیر می خوابید سرگرم مطالعه بود. پرسید کجا بودی، دیر آمدی؟ جریان را برایش گفتم و افزودم بین راه غزلی هم سروده ام! گفت بخوان! با کمی تمجمج و انکار خواندم:
یوسفی سری جنبانید، تبسمی کرد، در ارتباط با عروسی کردن معشوق تسلیتی گفت، که البته از دست دادن محبوب – آن هم در آن عهد و زمان – چندان هم تحملش ساده نبود! و شروع کرد به تعریف کردن از غزل و به به و چه چه کردن! من شکست خورده ی در عشق با دلخوشی این تعریف ها، از زبان دوستی که بدو مهر و ارادت می ورزیدم به خواب رفتم. صبح که بیدار شدیم یوسفی دیوان حافظ را از گنجه ی کتاب ها بر داشت، آن را گشود و غزل:
را بدستم داد و با لبخند ملیحی افزود: «در شیرازی بودنت شکی نداشتم ولی نمی دانستم می توانی به خوبی حافظ هم غزل بگوئی! مبارک است! و هر دو زدیم زیر خنده! کاشف به عمل آمد که بنده در همان عوالم حواس پرتی عاشقانه، دست به سرقت ادبی زده بوده ام! تا سالهای سال، هر زمان با این مرد شریف دیداری داشتم داستان «ای سنگدل» را یادآور می شد یم و هر دو تا مدتها می خندیدیم! روانش شاد! اکنون که پس از گذشت بیش از نیم قرن من پیرانه سر بار دیگر هوس ناخنک زدن به دیوان خواجه را پیدا کرده ام. نتیجه آن مجموعه ای است که اینک در برابر شماست! همان گونه که در اول این نوشتار یادآور شدم، سن واقعی حافظ بر هیچ کس معلوم نیست! سن حقیقی کدام یک از شعرای متقدم بر کسی به درستی آشکار است؟ ولی من امسال در مجلس یادبودی که در ذهن خود برای این بزرگوار ترتیب داده ام، از روی تقریب هفتاد شمع غزلواره روشن کرده ام. مجموع این شمعهای کم سو محتوای این دفتر را تشکیل می دهند، اگر مورد پسند شد آنرا به پای ارادت من نسبت به خواجه بگذارید. و گرنه ... خود دانید " |
2-بزم مولانا´: شاپوریان در 28 مارچ 1998 در باره ی این مجموعه نوشته است:
|
| |||
| در سر جلسه امتحان نهایی ششم ادبی٬ سئوال تاریخ ادبیات «مولانا» بود. عده ای از دانش آموزان تصور کردند منظور «مولانا جامی» است! شرح حال او را نوشتند. بدیهی است نمره ای نگرفتند. من که جزو آن عده بودم که سئوال را درست فهمیدند٬ پس از بحث پیرمون زندگی وآثار «مولانا جلال الدین مولوی رومی» چون خواستم نمونه ای از اشعار او را ذکر کنم جز دو سه بیت اول مثنوی بیشتر به ذهنم نرسید:
هر چه سعی کردم بقیه اشعار به خاطرم نیامد. لذا به فکر افتادم خوم بر همین سیاق چند سطری بنگارم! سطور زیر – با حک و اصلاحی که از راه حافظه صورت گرفته – یاد بود آن روز است٬ که روزگاری بود! تصور نمی کنم در سر جلسه امتحان بتوان بهتر از این سر هم کرد. |
3- -گلهای پرپر": دکتررضا شاپوریاندر تاریخ یکشنبه 11 اکتبر 1998ذدر باره ی این مجموعه نوشته است:
گلهای پرپر: به قول خود شاعر ،" گلهای برپرمجموعهً سوگنامه هائی است که من در مرگ افراد مشخصی سروده ام. با تعدادی از این افراد زندگی مشترک داشته و حضورشان را با تمام وجود احساس کرده ام: مادرم٬ برادرم٬ همکلاسی ام٬ استادم٬ دوستم. و با عده ای دیگر در غیابشان محشور بوده ام٬ بی آنکه آنان از بودن با من آگاه بوده باشند! هنرمندی که با آفرینش هنری خود تار دلم را لرزانده است. نویسنده ای که سالهای سال در انزوای تنهائی احساسی خود با قهرمانانش دور از چشم او زیسته ام. شاعری که با تراوشات روح سرکش و دردمند خود کام دلم را شیرین ساخته و شهد شعر خود را بدون مضایقه به من چشانیده است و دیگرانی که در کسوت پیر و راهبر در دهلیز تاریک و پر پیچ وخم حیات شمع روشنی بخش روزهای زندگی من شده اند. در مورد گروه اخیر بعد زمانی مطرح نیست٬ زیرا ممکن است این فرد افسانهای باشد، همانند رستم٬ سهراب٬ و یاحقیقی چون منصور حلاج٬ پیر هرات و...! این سروده ها برخی غزلواره اند٬ بعضی لباس قصیده بر تن دارند٬ پاره ای چهارپاره اند٬ و تعدادی هم آزادانه لباس «مد!» روز پوشیده اند. ولی در همه احوال٬ صرفنظر از صورت ظاهر گوناگونشان تبین کننده احساس احترام آمیزی هستند که من نسبت به تک تک آنان در عمق وجود خود انباشته ام. گرچه این افراد اکنون دیگر به صورت ظاهر در جمع ما نیستند و دستشان از دامان زندگی کوتاه شده است٬ ولی به طور قطع و یقین تا سالهای دراز در ذهن دیگرانی که از موهبت حیات برخوردارند٬به زندگی خود همچنان ادامه خواهند داد. یادشان گرامی وروانشان شاد! چند قطعهً اول این دفتر همان گونه که ملاحظه میشود٬ کرنشی است پاکبازانه در برابر چند تن از ائمه اطهار سلام اله علیهم٬ که یاد گرامیشان روز وشب ذهن سراینده را به خود مشغول داشته و نام ارجمندشان به عنوان تبرک در سر لوحهً این دفتر قرار گرفته است. |
| ||
گلهای پرپر٬ مجموعهً سوگنامه هائی است که من در مرگ افراد مشخصی سروده ام. با تعدادی از این افراد زندگی مشترک داشته و حضورشان را با تمام وجود احساس کرده ام: مادرم٬ برادرم٬ همکلاسی ام٬ استادم٬ دوستم. و با عده ای دیگر در غیابشان محشور بوده ام٬ بی آنکه آنان از بودن با من آگاه بوده باشند! هنرمندی که با آفرینش هنری خود تار دلم را لرزانده است. نویسنده ای که سالهای سال در انزوای تنهائی احساسی خود با قهرمانانش دور از چشم او زیسته ام. شاعری که با تراوشات روح سرکش و دردمند خود کام دلم را شیرین ساخته و شهد شعر خود را بدون مضایقه به من چشانیده است و دیگرانی که در کسوت پیر و راهبر در دهلیز تاریک و پر پیچ وخم حیات شمع روشنی بخش روزهای زندگی من شده اند. در مورد گروه اخیر بعد زمانی مطرح نیست٬ زیرا ممکن است این فرد افسانهای باشد، همانند رستم٬ سهراب٬ و یاحقیقی چون منصور حلاج٬ پیر هرات و...! این سروده ها برخی غزلواره اند٬ بعضی لباس قصیده بر تن دارند٬ پاره ای چهارپاره اند٬ و تعدادی هم آزادانه لباس «مد!» روز پوشیده اند. ولی در همه احوال٬ صرفنظر از صورت ظاهر گوناگونشان تبین کننده احساس احترام آمیزی هستند که من نسبت به تک تک آنان در عمق وجود خود انباشته ام. گرچه این افراد اکنون دیگر به صورت ظاهر در جمع ما نیستند و دستشان از دامان زندگی کوتاه شده است٬ ولی به طور قطع و یقین تا سالهای دراز در ذهن دیگرانی که از موهبت حیات برخوردارند٬به زندگی خود همچنان ادامه خواهند داد. یادشان گرامی وروانشان شاد! چند قطعهً اول این دفتر همان گونه که ملاحظه میشود٬ کرنشی است پاکبازانه در برابر چند تن از ائمه اطهار سلام اله علیهم٬ که یاد گرامیشان روز وشب ذهن سراینده را به خود مشغول داشته و نام ارجمندشان به عنوان تبرک در سر لوحهً این دفتر قرار گرفته است. |
|
| |
4-هدیه جان: این مجموعه را دکتر شاپوریان در روز جهار شنبه بیستم دسامبر 2000 در مالدن ایالت ناساچوست در امریکا ،به اتمام رسانیده است وخود در باره آن می نویسد: "هدیه جان"مشتمل بر صد و ده غزل واره است ! به حساب ابجد صد و ده عدد نام شاه مردان علی است! این کار به قصد تبرک صورت گرفته است! غزل واره ها بازگو کننده احساسات روح سرگشته ای در غربت اند!
هر یک از این غزل واره ها حال و هوای خاصی دارند. یکی بیان کننده آلام درونی، و دیگری رایحه ای از نشاط و شادمانی در بر دارند. به همان گونه که روزهای زندگی هم با یک دیگر همسان نیستند، برخی امیدوارکننده و بعضی نومید سازنده اند!
این غزل واره ها از بین حدود پانصد قطعه انتخاب شده اند! تاریخ زیر هر یک مبین روز سروده شدنشان می باشد! غزل واره ها با نام علی شروع و با نام او پایان می گیرند، و ارمغانی است چنان که هست، نه آن چنان که شاید می بایست بود! کوتاه سخن، هدیه جانی است به پیشگاه مظهر ایمان!
5-خنده زن! ک مجموعه یی است که برای همسرش لیلا و فرزندانش "گلنار" و " طنّاز" گفته است.
6-سبوی درد
7-دیوار
8-فریاد آخرین
9-سروده های سال دو هزار
10-یادهای عمر
متأسفانه اگر چه چند مجموعه ی اخیر الذکر را با نام معرفی کرده وتوضیحاتی کلی هم در باره ی انها در جای دیگر ارایه داده است، اما در صفحه ی نخست هریک اشاره کرده است که به زودی آن را کامل می کند، اما در سایت وی نشانه یی از مطالب آن مجموعه ها نیست که من امیدوارم فرزندان آن شادروان این چند مجموعه را کامی کنند و نسخه ی PDFتمام اشعار پدرشان را هم در سایت او بگذارند زیرا آن چنان که خود دکتر شاپوریان اشاره کرده است ،این مجموعه ها ی اخوانی از نظر تاریخ ادبی بسیار دارای اهمیت هستند که از ان جمله است یکی از اشعار وی که در خرد و کوشش منتشر شد ه است و در رثای شادروان دکتر لطفعلی صورتگراست:
مرد شهریور و آمد به دلارائی
مهر مه باز به طنازی و زیبائی
باد پائیزی چون مام نوازشگر
خواند در گوش چمن قصه لالائی
سرخ گل باز به بستان زده شکرخند
بلبلان گرم غزلخوانی و شیدائی
رسته شیراز زگرمای امردادی
خفته با ناز چو خوبان به تن آسائی
بوستان سبز و چمن سبز و هوا دلکش
باز هر گوشه دو صد لاله صحرائی
باغ چون دکه بزازان رنگارنگ
دشت چون چهره دلدار تماشائی
هر طرف مرغک خوشخوانی بر شاخی
هر طرف لاله بنی کرده خودآرائی
شمعدانی زده آتش به تن بستان
گوشه باغ چنان مجمر حمرائی
گشته شیراز به هنگام خزان صد ره
دلربا تر ز بهاران بسمنسائی
لولی مهوش مشغول غزلخوانی
ساقی سیمین سرگرم پذیرائی
در چنین روزی ناگه زقضای چرخ
مرغ خوشخوانی افتد زخوشآوائی
بلبلی مست و سخندان و غزل پرداز
لب فرو بندد در عین توانائی
مادر شعر عزاگیرد و در مرگش
دهد از دست همهصبر و شکیبائی
مرد صورتگراستاد سخن سنجی
مرد آن چشمه جوشان گهرزائی
چه شد آن خامه افسونگر افسونساز
چه شد آن لحن پر از سحر نکیسائی
چه شد آن دانش و آن فضل و سخندانی
چه شد آن گفته شیرین و شکرخائی
ای صدافسوس از آن کلک گهر افشان
ای صداندوه از آن حکمت و دانائی
بعد مرگ تو دگر مام ادب فرسود
که سترون شد و محکوم به نازائی
( خرد و کوشش ، بهمن 1348 - شماره 4 (صفحه 476 تا 477)
شاپوریان دکتر رضا شاپوریان در ۳۰اردیبهشت ۱۳۸۷ (May 19, 2008) به ابدیت پیوست ودر آرامگاه نیوتن (Newton Cemetery) به خاک سپرده شد. ابیات زیر ٬ سرودهً خودشان٬ بر سنگ مزار استاد نقش بسته است:
دکتر شاپوریان مثل بسیاری ازایرانی ها و مخصوصا شیرازی های تحصیل کرده می توانست یافته های تخصصی خود را با شعر فارسی بسنجد و از آنها نتیجه گیریهای خاصی داشته باشد ،اوچند داستان ادبی و شاعرانه را از دید روانشناسی تحلیل کرد و انها را منتشر ساخت مانند مقاله یی که در خرد و کوشش نوشت با عنوان " مرگ رستم » (خرد و کوشش » آبان 1349 - شماره 7 (صفحه - از 499 تا 500)
اقای دکتر محمد رضا حجت استاد روانشناسی دانشکده جفرسون فیلادلفیا در مقاله یی که از او در وبلاگ دکتر شاپوریان منتشر شده است ، در باره این ذوق خاص دکتر شاپوریان می نویسد:
"...در استاد شاپوریان خاطر نشان میکند که محبوبیت حافظ «لسان الغیب» در این است که اشعارش همچون آزمون های فرافکن (Projective Test) منعکس کنندهً ضمیر آگاه و نا آگاه هر صاحب دلی است که از روی صدق و صفا با دیوان او فال میگیرد تا بلکه انگیزهً درون خود را در آینه اشعارش بیابد. (آزمونهای فرافکن در روانشناسی ارزشیابی شخصیت٬ شامل شکلهای غیر مشخصی است٬ همانند لکه های مرکب٬ که برداشت شخص از چگونگی آنها به گفته روانشناسان شخصیت٬ حاکی از انگیزه های آگاهانه ونا آگاهانهً ضمیر اوست.)
دکتر شاپوریان در پویای رابطه حافظ و خواننده اشعارش به این اشاره می کند که هر شکسته دلی که راز پنهان ضمیر ناخوداگاه خویشتن را در غزلیات حافظ جستجو می کند٬ بر اساس محتوای ضمیر خود می تواند مرهمی برای دل شکسته خویش بیابد و در این پویش روانی با رضایت خاطر به حافظ شیرین سخن آفرین بگوید٬ و به همین دلیل است که حافظ شیرین سخن را « لسان لغیب» لقب داده اند.
علاوه بر این٬ اعتقاد به حافظ و به پیش بینی فال او میتواند برای فال گیرنده پی آمد واقعی در بر داشته باشد. زیرا که در روانشناسی اجتماعی پدیده ای وجود دارد که آن را «پیش بینی خود ساز»
(Self-fulfilling Prophecy) نام نهاده اند. این پدیده حاکی از این است که اگر فردی اعتقاد به موضوعی داشته باشد٬ همین اعتقاد او موجب به بارآوردن نتایج واقعی از آن موضوع خواهد شد٬ حتی اگرکه خود موضوع واقعیت خارجی نداشته باشد!
در روانکاوی شخصیت حافظ٬ استاد شاپوریان از روش تحلیل فرآورده های هنری استفاده میکند. این روش برای نخستین بار توسط زیگموند فروید (Sigmund Freud) بنیانگذار مکتب روانکاوی به کار برده شد. از این بررسی٬ استاد چنین نتیجه گیری میکنند که: « در حقیقت چهار صد و نود وپنج غزل حافظ که دراختیارماست در حکم ۴۹۵تابلو و تصویر زندگی شخصی و اجتماعی اوست که منعکس کننده تمام واکنشهای رفتاری و کلامی اش در درازای زندگی هفتاد ساله اش می باشد.»
بر اساس متن غزلهای حافظ٬ استاد شاپوریان حافظ را فردی درون گرا (Introvert) قلمداد می کند که تمایل به گوشه نشینی وپرهیز ازجماعت از ویژگی های چنین شخصیتی است. ولی در عین حال به تحلیل استاد شاپوریان٬ حافظ شیرین سخن مورد توجه دیگران نیز بوده است و علی رغم شخصیت درون گرای خود با دیگران نیز در متن جامعه در تماس بوده است.
تماس با دیگران از ویژه گی های شخصیت برون گرا (Extrovert) است که با شخصیت پایه ای درون گرای حافظ در تعارض بوده است و این تعارض روانی (Conflict) دراشعار حافظ منعکس است. برای مثال٬ اشاره میشود به بیت
«دراندرون من خسته دل ندانم چیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست»
که نه تنها بیانگر این کلنجار درونی حافظ است٬ بلکه این بیت حافظ بهترین توصیف حالت درونی فردی است که از اضطراب ناشی از تعرض روانی رنج می برد. "
احترام استاد شاپوریان به حافظ و عشق او به غزلیات حافظ در کل متن کتاب منعکس است و در نهایت٬ همانند هر صاحب دل شیفته حافظ٬ به او پناه می برد و در خلوت نشست خود با حافظ به درد دل می نشیند و کتاب «نیمرخ شخصیتی حافظ» با آن پایان می یابد."
تا لیفات و کتب نوشته شده ی دکتر شاپوریان :
· نSelected Publications (in English)
· Hojat, M., Shapurian, R., Foroughi, D., Nayerahmadi
نیمرخ شخصیتی حافظ٬انتشارات رشد ٬ زیر چاپ
· روانشناسی کاربردی برای مقابله با مشکلات (ویرایشگران: رضا شاپوریان٬ ایرج معانی ٬ محمد رضا حجت) ٬ انتشارات نیک تاب٬ زیر چاپ
· اصول کلی روانشناسی گشتالت٬ انتشارات رشد ۱۳۸۶
· حقایقی درباره اختلال وسواس٬اثر پادمال دسیلوا واستانلی راچمان٬ ترجمه ٬ انتشارات رشد ٬ ۱۳۸۵
· روانشناسی بهزیستی٬ تألیف٬ (دکتر ایرج معانی٬ دکتر رضا شاپوریان و دکتر محمد رضا حجت) انتشارات زرین ، ۱۳۷۹
· بزرگمردان روانشناسی اجتماعی٬ اثر جیمز اسکلن برگ٬ ترجمه ٬ انتشارات نوید شیراز ٬ ۱۳۷۷
· مقدمه بر روانشناسی عمومی٬ انتشارات روز بهان ٬ ۱۳۶۹
· کودک و پرورش٬از انتشارات مجله مکتب مام٬سازمان چاپ خوشه ٬ ۱۳۵۶
· روانشناسی مدیریت٬ اثر هارولد ج. لیویت٬ ترجمه ٬ (دکترمحمد علی بطحائی٬ دکتر رضا شاپوریان) ٬ انتشارات امیر کبیر ۲۵۳۶
· یاد گیری و رفتار٬ اثر جیمزج. هلاند و ب.ف. اسکینر٬ ترجمه ٬ (دکتر امیر هوشنگ مهریار٬ دکتر رضا شاپوریان) ٬ انتشارات دانشگاه پهلوی ۲۵۳۶
· روانشناسی نوجوانی برای مربیان٬ گلن مایرزبلر و استیوارت جونز٬ ترجمه ٬ انتشارات امیر کبیر ۲۵۳۶
· راهنمائی و مشاوره کودک در مدرسه٬ تألیف ایزابل کلارک ماک لین٬ ترجمه ٬ انتشارات امیر کبیر ۲۵۳۵
· روانشناسی کودکی و نوجوانی٬ تألیف کارل ایوارز زاند اشتروم٬ ترجمه٬ انتشارات امیر کبیر ۲۵۳۵
· کلیات روانشناسی علمی٬اثر داچ و پیتر فرنالد٬ ترجمه٬ (دکتر امیر هوشنگ مهریار٬ دکتر رضا شاپوریان)٬ انتشارات امیر کبیر ۱۳۵۳
· سلوک و رفتار کودک٬ انتشارات امیرکبیر
مقالات و اشعار فارسی دکتر شاپوریان :
١-شاپوریان،رضا،ملک سلیمان و زندان سکندر در یک غزل ناب حافظ" ایران شناسی " تابستان 1378 - شماره 42(صفحه 330 تا 335)
2- شاپوریان،رضا، نقش تلویزیون بعنوان یک وسیله سمعی و بصری در آموزش عمومی " خرد و کوشش " بهار 1353 - شماره 13(صفحه 7 تا 19)
3--شاپوریان،رضا، بیهودگی "خرد و کوشش " بهار 1353 - شماره 13(صفحه 7 تا 19)
4- شاپوریان،رضا، ،نقش سکه های صفویه ،"خرد و کوشش " آذر 1351 - شماره 10(صفحه 94 تا 112)
5. شاپوریان،رضا،نا آشنایان!،" خرد و کوشش " آذر 1351 - شماره 10( صفحه 58 تا 59)
6. شاپوریان،رضا، مهریار،امیر هوشنگ ،پژوهشی درباره مسائل و مشکلات دانشجویان ایران "خرد و کوشش " بهار 1350 - شماره 9(صفحه - 66 تا 84)
7. شاپوریان،رضا ،خنده زن!" خرد و کوشش " بهمن 1349 - شماره 8(صفحه 664 تا 666)
8. یادداشتی درباره پایداری و استواری شکل فارسی آزمون هوش سنجیAH5
نویسندگان: مهریار،امیر هوشنگ - شاپوریان،رضا
نشریه: زبان و ادبیات » خرد و کوشش » بهمن 1349 - شماره 8
(12 صفحه - از 531 تا 542)
9. شاپوریان،رضا ،مرگ رستم،"خرد و کوشش "آبان 1349 - شماره 7( صفحه 499 تا 500)
10. شاپوریان،رضا ، بحث اجمالی درباره طرح کلی آزمون های هوش سنجی،"خرد و کوشش "آبان 1349 - شماره 7(صفحه 372 تا 394)
11. شاپوریان،رضا ،پیمان،"خرد و کوشش " مرداد 1349 - شماره 6(صفحه 314 تا 314)
12. شاپوریان،رضا ، تاریخ علوم: اطلاعات درباره ابن الهیثم بصری و اثر مشهورش کتاب المناظر
" خرد و کوشش " ،مرداد 1349 - شماره 6( صفحه 235 تا 246)
13. شاپوریان،رضا ،بوف کور،" خرد و کوشش " ، اردیبهشت 1349 - شماره 5( صفحه 140 تا 140)
14. شاپوریان،رضا ، مهریار،امیر هوشنگ ،گزارش مقدماتی درباره اندازه گیری هوش گروهی از دانش آموزان دبیرستان های شیراز، " خرد و کوشش " اردیبهشت 1349 - شماره 5(صفحه - 57 تا 78)
15. شاپوریان،رضا ،،مرگ استاد،" خرد و کوشش " بهمن 1348 - شماره 4(صفحه - 476 تا 477)
16. شاپوریان،رضا ، مشخصات کلی شخصیت فرد در دوران بلوغ ،"خرد و کوشش " بهمن 1348 - شماره 4(صفحه 369 تا 389)
17. شاپوریان،رضا ، نقش خانواده، مدرسه و جامعه در پرورش کودک ،"مکتب مام " دی 1356 - شماره 97(صفحه - 5 تا 14)
18. شاپوریان،رضا ، تئوری های روانشناسی پرورشی ،"مکتب مام " شهریور 1356 - شماره 93
(صفحه 5 تا 9)
19. شاپوریان،رضا ، نقش تلویزیون در آموزش عمومی ،"مکتب مام " فروردین 1356 - شماره 88
(صفحه 10 تا 18)
20. شاپوریان،رضا ،معاشرت های دختران و پسران ،"مکتب مام "اسفند 1355 - شماره 87
(صفحه 5 تا 12)
مشاوره و راهنمایی
21- شاپوریان،رضا،"مکتب مام " تیر 1354 - شماره 67(صفحه 5 تا 9 - از 54 تا 54)
22. شاپوریان،رضا ،معاشرت دختران و پسران و دوستیهای نوجوانی ،"مکتب مام " بهمن 1355 - شماره 86(صفحه 5 تا 10)
23. شاپوریان،رضا ،مراحل پرورشی کودکان (از نظر تئوری پرورشی پیاژه) (تجلیل از استاد)،"مکتب مام " دی 1355 - شماره 85(صفحه - از 23 تا 27 53 تا 56)
24. شاپوریان،رضا ،مراحل پرورشی کودکان (از نظر تئوری پرورشی پیاژه) ،(تجلیل از استاد)،"مکتب مام " آذر 1355 - شماره 84(صفحه - 5 تا 12)
25. شاپوریان،رضا ،مشکلات خود را با ما در میان بگذارید،"مکتب مام » شهریور 1355 - شماره 81(صفحه - 63 تا 66)
26. شاپوریان،رضا ، شاپوریان،رضا ،دو نظر مخالف درباره پرورش کودک
نویسنده: شاپوریان،رضا،"مکتب مام " شهریور 1355 - شماره 81(صفحه - 5 تا 10)
27. شاپوریان،رضا ،علل چند قلوزائی ،"مکتب مام" اردیبهشت 1355 - شماره 77(صفحه 35 تا 37)
28. شاپوریان،رضا ،تست های روانشناسی و کاربرد آن ها،"مکتب مام " اردیبهشت 1355 - شماره 77 ( صفحه 5 تا 12 )
29. شاپوریان،رضا ،نقش خانواده در انتقال میراث فرهنگی به کودک،"مکتب مام" اسفند 1354 - شماره 75(صفحه 5 تا 9)
30. شاپوریان،رضا ،مراحل سه گانه بلوغ و مشخصات کلی آن ها،"مکتب مام " آذر 1354 - شماره 72(صفحه 5 تا 9 - از 50 تا 53)
31. شاپوریان،رضا ،اثر خشونت بر کودکان،"مکتب مام " آبان 1354 - شماره 71(صفحه 11 تا 17)
32. شاپوریان،رضا ،مشخصات کلی شخصیت فرد در دوران بلوغ،"مکتب مام " آبان 1354 - شماره 71(صفحه 5 تا 10)
33. شاپوریان،رضا ،کودک رهبر و کودک دنباله رو ،"مکتب مام " مهر 1354 - شماره 70(صفحه 18 تا 21)
34. شاپوریان،رضا ،پرستاری از کودک ،"مکتب مام " اردیبهشت 1358 - شماره 113( صفحه 10 تا 13)
35. شاپوریان،رضا ،نقش مدرسه در پرورش کودکان،"مکتب مام " اسفند 1356 - شماره 99
(صفحه 12 تا 17)
36. شاپوریان،رضا ، روانشناسی: نقش خانواده در انتقال میراث فرهنگی بکودک،"مکتب مام " بهمن 1354 - شماره 74(صفحه 12 تا 17)
37. شاپوریان،رضا ،پرورشی: یادگیری و پرورش ،مکتب مام » دی 1354 - شماره 73
(6 صفحه - از 5 تا 10)
38. شاپوریان،رضا ،آموزشی: کودک و مسئله آموزش زبان،"مکتب مام " اردیبهشت 1354 - شماره 65(صفحه 5 تا 9)
39. شاپوریان،رضا ،نقش پدر در سازندگی کودک "پیوند " دی 1358 - شماره 3(صفحه 20 تا 23 - از 47 تا 47)
40. شاپوریان،رضا ،مادر شاغل و کودک نوزاد ،"پیوند " شهریور 1358 - شماره 1(صفحه 34 تا 35)
اما کتب و مقالات تخصصی روانشناسی شاپوریان به زبانهای فارسی ،المانی و انگلیسی وترجمه از این زبانها به فارسی به شرح است:
, H., Farzaneh, M., Shafieyan, M., Parsi, M. (2002). Divorce and Iranian immigrants' attitudes about gender roles and marriage. (In N.V. Benokraitis (Ed.),Contemporary ethnic families in the United States. (pp. 310-317). Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall.)
· Hojat, M., Shapurian, R., Foroughi, D., Nayerahmadi, H., Farzaneh, M., Shafieyan, M., & Parsi, M. (2000). Gender differences in traditional attitudes toward marriage and the family: An empirical study of Iranian immigrants in the United States. Journal of Family Issues, 21, 419-434.
· Hojat, M., Shapurian, R., Nayerahmadi, H., Farzaneh, M., Foroughi, D., Parsi, M., & Azizi, M. (1999). Premarital sexual, childrearing, and family attitudes of Iranian men and women in the United States and in Iran. The Journal of Psychology, 133, 19-31.
· Merenda, P.F., Shapurian, R. (1990). Students' perception of presidential candidates George Bush and Michael Dukakis. Perceptual & Motor Skills, 70, 1247-1252.
· Hojat, M., Borenstein, B. D., & Shapurian, R. (1990). Perception of childhood dissatisfaction with parents and selected personality traits in adulthood. The Journal of General Psychology, 117, 241-253.
· Gelineau, E.P., Merenda, P.F., Shapurian, R. (1989). Students' perception of Robert Bork, Anthony Kennedy, and the ideal Supreme Court justice. Perceptual & Motor Skills, 68, 755-761.
· Shapurian, R., & Hojat, M. (1987). Descriptive statistics, reliability, and validity of a short form of Rotter's locus of control scale given to Iranian students. Perceptual and Motor Skills, 65, 229-230.
· Shapurian, R., Hojat, M., & Nayerahmadi, H. (1987). Psychometric characteristics and dimensionality of a Persian version of Rosenberg Self-Esteem Scale. Perceptual and Motor Skills, 65, 27-34.
· Shapurian, R., & Hojat, M. (1987). A selected bibliography on loneliness. Journal of Social Behavior and Personality, 2, 273-286,
· Hojat, M., & Shapurian, R. (1987). Dimensionality of the Eysenck Personality Questionnaire. Journal of General Psychology, 114, 289-296.
· Hojat, M., & Shapurian, R. (1987). Anxiety and its measurement: A study of psychometric characteristics of a short form of the Taylor Manifest Anxiety Scale in Iranian students. Journal of Social Behavior and Personality, 1, 621-630.
· Hojat, M., Shapurian, R., & Mehryar, A. H. (1986). Dimensionality of the short form of the Beck Depression Inventory. Psychological Reports, 59, 1069-1070.
· Hojat, M., Shapurian, R., & Mehryar, A. H. (1986). Psychometric properties of a Persian version of the short form of the Beck Depression Inventory. Psychological Reports, 59, 331-338.
· Shapurian, R., & Hojat, M. (1985). Psychometric characteristics of a Persian version of the Eysenck Personality Questionnaire. Psychological Reports, 57, 631-639.
· Shapurian, R., & Hojat, M. (1985). Sexual and premarital attitudes of Iranian college students. Psychological Reports, 57, 67-74.
· Shapurian, R., Hojat, M., & Merenda, P. F. (1981). Interpersonal values of Iranian high school and college students. Journal of Social Psychology, 115, 139-140.
· Hojat, M., & Shapurian, R. (1980). Multiculture-multiresponse matrices of correlations as a measure of construct validity of a premarital and sexual attitude inventory given to Iranian and British subjects.Psychological Reports, 47, 335-338.
· Merenda, P.F., Shapurian, R. (1974). English students' perception of health and ideal self. Perceptual & Motor Skills, 38, 1207-1210.
· Merenda, P.F., Shapurian, R., & Clarke, W.V. (1974). Pre-election public image of Nixon and McGovern given by English students. Perceptual & Motor Skills, 38, 575-578.
· Mehryar, A. H., Shapurian, R., & Bassiri, T. (1972). A preliminary report on a Persian adaptation of Helm's AH4 test. Journal of Psychology: Interdisciplinary and Applied, 80, 167-180.
· Merenda, P.F., Shapurian, R., Bassiri, T., & Clarke, W.V. (1971). Iranian perceptions of the Reza Shah and president Johnson. Perceptual & Motor Skills, 32, 349-341.
· Mehryar, A.H., & Shapurian, R. (1971). The reliability and validity of the Persian form of AH5. British Journal of Educational Psychology, 41, 209-213.
· Mahryar, A.H., & Shapurian, R. (1970). The application of a high-grade intelligence scale (AH5) in Iran.British Journal of Educational Psychology, 40, 307-313.
· Mehryar, A.H., Shapurian, R. (1970). Some normative data on a Persian form of the new Junior Maudsley Inventory. Psychological Reports, 26, 743-746.
SCHORARLY POSITIONS:
- - Research Associate & Senior Human Resource Management Consultant, Walter Clarke Associates, Inc.
Providence, RI 02903 (1987-1992).
- - Research Associate, Department of Religion, Bucknell University, Lewisburg, PA 17837 (1985-1987).
- Foreign Student Advisor, Office of Student Affairs, Bucknell University, Lewisburg, PA 17837 (1985-1986).
- - Visiting Scholar, Department of Psychology, Bucknell University, Lewisburg, PA 17837 (1984-1985).
- - Distinguished Professor, Department of Psychology, Pahlavi University, Shiraz, Iran (1966-1980).
Chair, Department of Educational Psychology, Pahlavi University (Currently the University of Shiraz)
(1968-1970).
- - Visiting Scholar, Department of Psychology, University of Rhode Island, Kingston, RI 02881 (1978-1979).
- - Visiting Scholar, Department of Psychology, University of Cambridge, England (1972-1973).
- - Associate Professor, Department of Psychology, Pahlavi University, Shiraz, Iran (1961-1966).
- - Visiting Scholar & Fulbright Researcher, Department of Psychology, Bucknell University, Lewisburg, PA
17837 (1963-1964).
- - Lecturer in Persian Literature & Language, University of Leiden, Leiden, The Netherlands (1957-1958).
ADMINISTRATIVE ACTIVITIES
Dean of Students, Shiraz University.
Dean of Foreign Students, Pahlavi University,
Member of the Editorial Board of the Kherad va Koshesh (Publication of Pahlavi University). Director of Athletics, Pahlavi University.
Chairman of Psychology Department, Pahlavi University.
Chairman of Admissions Committee, Pahlavi University.
President of Football Federation of Iranian Universities.
Press Counselor, Iranian Embassy, West Germany.
Local Attaché, The Hague, The Netherlands.
ETS (Educational testing Service) Representative in Iran.
Chairperson of ICP (International Council of Psychology) in Iran.
EDUCATION:
- - Ph.D. in Psychology with minors in Philosophy & Comparative Religions, Department of Psychology,
University of Bonn, West Germany (1959).
Dissertation: "The descriptive meaning of Ibn-al-Haitham’s Optic [Kitab-al- Manazir] for theory of
Perception."
- - M.A. in Psychology, Department of Psychology, University of Bonn, Bonn, West Germany (1957).
- - B.A. in Psychology, Department of Psychology, University of Bonn, Bonn, West Germany (1954).
- - Doctoral Candidate, Department of Persian Literature, Tehran University, Tehran, Iran (1949-1950).
- - License degree (B.A. & M.A. equivalent), Department of Persian Literature, Tehran University, Tehran,
Iran (1948).
LANGUAGES:
Proficient: Persian, German, and English; Adequate: Dutch, Arabic and French.
PUBLICATIONS:
- - Author and Co-author of 24 papers published in British & American Journals of Psychology.
- - Author of three books on General Psychology & Developmental Psychology in Persian.
- Translator & Co-translator of nine Psychology books Persian from into English
*رک وبلاگ دکتر شاپوریان: