داستان و داستاننویسی نوین فارسی*
(Story)که در اینجا معادل داستان به کار میرود، در یک معنی با تاریخ و سرگذشت هم قرابت دارد، بخصوص که کلمة تاریخ در انگلیسی (History) از حیث لغوی به (Story) بسیار نزدیک است .تاریخچه (Modern Persian Fiction, History)داستاننویسی نوین یا مدرن فارسی، تحت تأثیر ترجمه رمان و داستان کوتاه غربی، اندکی پیش از انقلاب مشروطیت، پا گرفت و چون با اوضاع و احوال جدید و زندگی طبقه متوسط، هماهنگ و مرتبط بود، پذیرشی روزافزون یافت و به تدریج در میان عامه خوانندگان ایرانی، تثبیت شد.سیاحتنامة ابراهیم بیگ یا بلای تعصب او اثر زینالعابدین مراغهای و مسالکالمحسنین ، نوشتةعبدالرحیم طالبوف . بعد از رمانهای انتقاد اجتماعی و تعلیمی، رمانهای تاریخی، شایع شد که از خصوصیت ناسیونالیستی یا ملیتگرایی برخوردار بود و در آنها زنده کردن مفاخر تاریخی و برانگیختن احساسات وطنپرستانه، مورد نظر نویسندگان بود؛ از جمله این رمانها میتوان از رمانهای شمس و طغرا نوشتةمحمدباقر میرزا خسروی ، دامگستران یا انتقامخواهان مزدک، اثرعبدالحیسن صنعتیزاده کرمانی و عشق و سلطنت یا فتوحات کورش کبیر ، نوشتة شیخ موسی کبودرآهنگی نام برد و دست آخر رمانهای احساساتی و انتقاد اجتماعی که در آنها مفاسد و فجایع اجتماعی به نمایش گذاشته میشد، رواج یافت، مثل رمانهای تهران مخوف نوشتة مرتضی مشفق کاظمی و روزگار سیاه اثرعباس خلیلی . این رمانها به علت اشکالات فنی و نقصهای تکنیکی و خصوصیت گزارشگونة آنها، نتوانست پایهای برای داستاننویسی نوین فارسی باشد و راه را برای رمانهای بازاری و رمان پاورقی هموار کرد و به همین دلیل برخلاف اغلب کشورهای دنیا، پایة ادبیات داستانی نوین فارسی را نویسندگان داستان کوتاه گذاشتند، مثل محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت و بزرگ علوی و ... .یکی بود یکی نبود ، نوشتة محمدعلی جمالزاده شروع میشود و با مجموعه داستانهای کوتاه صادق هدایت و بزرگ علوی راه تحول را میپیماید. محمدعلی جمالزاده اولین بار خوانندگان ایرانی را با نوعی داستان کوتاه، آشنا کرد و بعضی از منتقدان با توجه به همین مسأله، او را پدر داستاننویسی نوین فارسی میدانند، اما خصلت حادثهپردازانه و لطیفهوار داستانهای کوتاه و بلند محمدعلی جمالزاده ، بر داستاننویسان بعد از او تأثیر اندکی گذاشت، حال آنکه تأثیر داستانهای صادق هدایت بر داستاننویسان بعد از او بسیار عمیق بود و موجب تحول واقعی داستاننویسی در ایران شد؛ از این رو، به نظر بیشتر منتقدان، هدایت بنیاد داستاننویسی، نوین فارسی را گذاشت. تنوع داستانهای هدایت حوزه گستردهای از داستاننویسی را به وجود آورد و بعد از هدایت داستاننویسان ایرانی، با طبایع و جهانبینیهای مختلف خود، هر کدام به نوعی، از آثار او تأثیر پذیرفتند؛ البته یادآوری این نکته ضروری است که پیشرفت داستاننویسی نوین جهان و ابداع و کشف شیوههای تازة داستاننویسی و ترجمه آثار برگزیده داستانهای غربی و آشنایی روزافزون داستاننویسان ایرانی با ویژگیهای فنی و انواع گوناگون داستان، از همان آغاز، در تحول و گسترش داستاننویسی فارسی بسیار مؤثر واقع شد و داستاننویسان ایرانی را زیر تأثیر عمیق و بنیادی خود گذاشت. پس از صادق هدایت، بزرگ علوی است که با داستانهایی با مضمونهای مبارزهجویانه، داستاننویسان را تحت تأثیر قرار داد. داستانهای علوی اغلب خصوصیتی پرخاشگرانه دارد و در این داستانها، علوی به نحوی، خود را در برابر جامعه و مردمان زیرفشار و اختناق متعهد میداند و داستانهای کوتاه و رمانهایش، ویژگی واقعگرایی انتقادی دارد.صادق چوبک و ابراهیم گلستان ، تحت تأثیر داستاننویسان آمریکایی، داستانهایی نوشتند که هم از نظر سبک نگارش، هم از نظر موضوع و ویژگیهای فنی، داستاننویسی را گامی به پیش برد. صادق چوبک در آثار خود با تأثیرپذیری از خصوصیتهای آثار داستاننویسانی چون ارنست همینگوی و ویلیام فاکنر و ارسکین کالدول ، داستانهایی نوشت که صحنهها و وضعیت و موقعیتها را صریح و بیپرده به تصویر کشید و حجاب و عفت و حرمت قلابی و قراردادی صحنهها و کلمات داستانهای نویسندگان پیش از خود را از میان برداشت و پرده از روی زشتیها و پلیدیهای جامعه کنار زد و زندگی حیوانی و نیازهای غریزی شخصیتها را به نمایش گذاشت.چوبک و آلاحمدنثر خود را به زبان محاورهای کوچه و بازار نزدیک کردند و ابراهیم گلستان و م.ا. بهآذین بعدها به نثر ادبی و آهنگین و شعرگونه روی آوردند. آل احمد همچنین سردسته گروهی از داستاننویسانی است که در دوره بعد، یعنی دورة رشد و گسترش، علمدار جریانهای ادبی - سیاسی شدند. از این نویسندگان میتوان به عنوان نویسندگان «تزدار» نام برد، نویسندگانی که داستانهای رسالتی (رمان رسالتی) مینوشتند و هرکدام ذهنیت و عقیده خود را در داستانهای خود، به نمایش میگذاشتند؛ از معروفترین داستاننویسان این گروه گذشته از آل احمد، م. ا. بهآذین و بعدهافریدون تنکابنی، صمد بهرنگی، علیاشرف درویشیان است. از نویسندگان معروف دیگر دورة آغازین و تکوینی، سیمین دانشور است که نخستین نویسندة زنی است که در ادبیات داستانی نوین، آثارش اعتبار یافته است و شهرت او بیشتر مرهون رمان معروفش سووشون است که در دورة رشد و گسترش انتشار یافت.آل احمدو گلستان و بهآذین و سیمین دانشور ، بهترین داستانهای خود را در این دوره انتشار دادند و همچنین بعضی از خوشقریحهترین و نامآورترین داستاننویسان ایران که به نسل دوم معروف شدهاند، در این دوره ظاهر شدند. در آثار این دوره نیز، داستان کوتاه همچنان در رأس قرار دارد و به استثنای تقی مدرسی که رمان کوتاه یکلیا و تنهایی او و علیمحمد افغانی که رمان شوهر آهوخانم ، اولین اثر داستانی آنهاست، تقریباً همة داستاننویسان این دوره، با داستان کوتاه شروع کردند و البته بعد رمان هم نوشتند. رمانهای به نسبت معتبری در این دوره نوشته شد که مشهورترین آنها عبارتند از شوهر آهوخانم ، سنگ صبور اثر صادق چوبک ، سووشوننوشتة سیمین دانشور ، درازنای شب از جمال میرصادقی وهمسایهها نوشتة احمد محمود و شراب خام اثر اسماعیل فصیح و رمانهای کوتاه شازده احتجاب نوشتة هوشنگ گلشیری و یکلیا و تنهایی او نوشتة تقی مدرسی . خصوصیتهای آثار نویسندگان این دوره را به طور کلی میتوان تحت سه عنوان درآورد:غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، تقی مدرسی، گلی ترقی، هوشنگ گلشیری و اصغر الهی هستند. از مشهورترین نویسندگانی که به اوضاع و احوال نابسامان اجتماع شهری پرداختهاند، اینها هستند: جمال میرصادقی، محمود کیانوش، فریدون تنکابنی، اسماعیل فصیح، شهرنوش پارسیپور، غزاله علیزاد، عباس حکیم، محمود گلابدرهای . نویسندگانی که مسائل روستایی و ناحیهای در آثار آنها غلبه دارد، عبارتند از احمدمحمود، محمود دولتآبادی، علیاشرف درویشیان، امین فقیری، منصور یاقوتی و نسیم خاکسار . هر سة این گروه از نویسندگان، مستقیم و غیرمستقیم در آثارشان از اجتماع مختنق و بیدادگریها و خودکامیها انتقاد میکنند.لغت داستان در زبان فارسی به معنی قصه، حکایت، افسانه و سرگذشت به کار رفته است و در ادبیات، اصطلاحی عام به شمار میآید که از یکسو شامل صور متنوع قصه میشود و از سوی دیگر انشعابات مختلف ادبیات داستانی، از قبیل داستان کوتاه، رمان، داستان بلند و دیگر اقسام این شاخه از ادبیات خلّاق را دربر میگیرد.
به معنی خاص، داستان نقل واقعهای است که به نحوی تابع توالی زمان باشد. داستان حداقل باید از سه واقعه تشکیل شود و زمان وقوع این حوادث نیز با یکدیگر متفاوت باشد. رابطة وقایع داستان با یکدیگر از کیفیت علت و معلولی برخوردار است، برای مثال چنانچه کسی بگوید «او را دیدم»، واقعهای را بیان کرده است، و وقتی میگوید «او را دیدم و از او خوشم آمد» در این عبارت دو واقعه را گنجانیده است. اما هنوز برای تکوین و آفرینش داستان کافی نیست. مگر آنکه بگوید: «او را دیدم و از او خوشم آمد و بعد با هم عروسی کردیم.» در این عبارت ساده یک واقعه به علت دیگری رخ میدهد و زمان دو واقعه از این سه واقعه نیز با یکدیگر متفاوت است. همین کیفیت زمانی و رابطة علت و معلولی میان این سه واقعه، بنیاد داستان را پیمیریزد. از این رو، داستان با قصه و حکایت از حیث ساختار و ماهیت، تفاوتهایی دارد که عمدة آنها به شرح زیر است:
- ساختار داستان، برپیرنگ (رابطة علت و معلولی) استوار است.
- در داستان، به جای قهرمانسازی، شخصیتپردازی میشود، یعنی آدمها به لحاظ خصوصت فردیشان از یکدیگر بازشناخته میشوند.
- آدمهای داستان معمولاً از بین آدمهای عادی و واقعی انتخاب میشوند.
- مسألة شخصیتپردازی در داستان، سبب میشود تا زبان و گفتار اشخاص داستان متناسب با شخصیت و موقعیت فرهنگی و اجتماعی آنها باشد.
- زمان و مکان داستان (حتی در صورت تخیلی بودن) معین و معلوم است.
واژه (
نویسندگان ایرانی، در ابتدا شروع به نوشتن رمان کردند. این رمانها تحت تأثیر سفرنامهها و زندگینامهها و خاطرات سیاسی جدید و به خصوص ترجمه رمانهای حادثهای و احساساتی غربی بود و در آنها واپسماندگی اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی، تشریح شده بود و در ضمن انتقاد صریح از اوضاع و احوال، خصوصیتی آموزشی داشت. رمانهای آغازین عبارت بودند از
از نظر تاریخی سه دورة مشخص را میتوان از آغاز تا امروز برای داستاننویسی نوین فارسی برشمرد:
1. دورة آغازین و تکوینی
2. دورة رشد و گسترش
3. دورة ناهمگونی:
1. دورة آغازین و تکوینی از سال 1301 شمسی با مجموعه داستانهای کوتاه بعد از جنگ جهانی دوم،
توجه و علاقه به نثرپردازی و شیوه نگارش داستان، یکی از ویژگیهای داستاننویسان بعد از شهریور 1320 است.
2. دوره رشد و گسترش داستاننویسی فارسی بعد از کودتای 28 مرداد 1332 آغاز شد و تا انقلاب 1357 ادامه یافت. آزادی نسبی بعد از شهریور 1320 و ترجمة آثار برگزیدة نویسندگان جهان به خصوص داستاننویسان روسی و آمریکایی، داستاننویسی فارسی را متحول کرد. این تحول چهرة واقعی خود را بعد از کودتای سی و دو نشان داد. بعضی از داستاننویسان دورة قبل، مثل
1. توجه به خصوصیتهای روانشناختی
2. توجه به اوضاع و احوال نابسامان اجتماع شهری
3. توجه به مسائل روستایی و ناحیهای
البته توسل به نماد و تمثیل و اسطورههای ملی و مذهبی، خصوصیت دیگری است که بعدها به این سه اضافه شد. از معروفترین نویسندگانی که در داستانهای خود به مسائل روانشناختی روی آوردند،
3. دورة ناهمگونی، این دوره، از این لحاظ ناهمگون نامیده میشود که جریانهای ادبی گوناگونی به وجود آورد که گاهی به کلی از هم متفاوت بود و گاه در برابر هم قرار میگرفت و همدیگر را نقض میکرد. حوادث و اتفاقات سریع و فاجعهباری که جامعه ایرانی بعد از انقلاب تجربه کرد، درونمایههای داستانهای این دوره را تشکیل میدهد. این دوره تعداد داستاننویسان نسبت به دورههای پیشین افزونی قابل توجهی یافت و به خصوص تعداد داستاننویسان زن نسبت به گذشته افزایش بسیار پیدا کرد. تقریباً میتوان سه گروه از داستاننویسان را از هم متمایز کرد: گروه نویسندگان مکتبی که در آثارشان متأثر از اسطورهها و حدیثها و تفسیرها و روایات مذهبی و نیز وقایع سیاسی روز هستند. گروه مدرنیستها که در آثار خود از کیفیتهای افراطی مدرنیستی آثار معتبر جهان الگوبرداری میکنند و گروهی نیز راه اسلاف نامآور ایرانی و خارجی خود را میروند و راه مستقل خود را جدا از افراط و تفریطهای دو گروه مذکور، در پیش گرفتهاند و اگر بخواهیم از کیفیت به نسبت باارزش داستانهای این دوره صحبت کنیم، بیشتر این آثار تقریباً متعلق به این گروه سوم است.
( از کتاب انواع نثر فارسی از دکتر منصور رستگار فسایی ا ز انتشارات سمت ص۳۱۹ به بعد )